((ابـو بـرزه صحابى ))مدّت هفت ماه كه در مدينه بوده است ، روايت كرده و ((انس بن مالك )) اين مدّت را شش ماه ذكر كرده است .(88)
اهل بيت در كنار قرآن عـلاوه بـر ايـن مـعـرفـى روشـن و پـافـشـارى فـراوان پـيـامـبـر در شـنـاسـانـدن اهل بيت به مسلمانان كه گوياى اهميت مساءله است ، هر گاه موقعيت مناسبى پيش مى آمد، پيامبر از مقام و منزلت اهل بيت سخن مى گفت و امامت امامان اهل بيت را بيان مى فرمود. اين روايتها، برخى در مـقـام بـيـان امـامـت دوازده امـام بـطـور دسته جمعى است و بعضى امامت فرد فرد آنان را، با نام و مشخصات به مسلمانان اعلام مى دارند.
حديث ثقلين ((ترمذى ))، دانشمند معروف اهل سنت ، گفته ((جابربن عبدالله انصارى )) را چنين آورده است :
(( رسـول خدا را در روز عرفه و درآخرين حجّى كه بجاى آورد ديدم كه بر شتر ويژه خود نشسته است و چنين مى فرمود:
((اى مـردم ، مـن پـس از خـود چـيزى در ميان شما بجاى مى گذارم كه اگر بدان چنگ زنيد، هرگز گمراه نمى شويد. آن كتاب خداو عترت من ، اهل بيت من است .))(89)
ترمذى مى گويد:
اين حديث را ابو سعيد خدرى ، زيدبن ارقم و حذيفه بن اسيد نيز روايت كرده اند.
در صـحـيـح مـسـلم ، مـسـنـد احـمـد، سـنـن دارمـى ، سـنـن بـيـهـقـى ... از قـول زيـدبـن ارقـم چـنـيـن آمـده است كه رسول خدا(ص ) در آب گيرى در راه مكه و مدينه به نام غدير خم به سخنرانى برخاست و ضمن سخنانى فرمود:
((اى مردم ، آگاه باشيد، من هم بشرى چون شما هستم و به زودى پيك حق را اجابت خواهم كرد. و من دو چيز گرانقدر در ميان شما به جاى مى گذارم ، يكى كتاب خداست كه در آن نور و هدايت است ، كتاب خدا را بگيريد و بدان چنگ زنيد و ديگرى اهل بيت من است .))(90)
هـمـيـن حـديـث در (( مـسـتـدرك الصـحيحين )) و (( حلية الاوليا)) به تعبير و بيان ديگر آمده است . ((حاكم )) دانشمند اهل سنت مى گويد:((اين حديث صحيح است .)) مـى بينيد كه پيامبر گرامى ، اهل بيت را در كنار قرآن قرار مى دهد و به مسلمانان دستور مى دهد كـه از ايـن دو يـادگار گرانمايه پيامبرشان ، پيروى كنند و به هر دو پناه گيرند تا هرگز گـمـراه نـشـونـد.
ديـگر اينكه قرآن و اهل بيت را از هم جدايى ناپذير مى داند و نجات و سعادت مسلمانان را مرهون آن مى داند كه به هر دو رو كنند و از آنها پيروى كنند.
آيه مباهله هنگامى كه مسيحيان نجران به مدينه آمدند و در بحث با پيامبر در مورد نبوت ، تسليم حق نشدند آيه مباهله نازل شد واز پيامبر خواست مسيحيان را به مباهله فراخواند:
((فـَقـُلْ تـَعـالَوْ نـَدْعُ اَبْناءَ كُمْ وَنِساءَنا وَنِساءَكُمْ وَاَنْفَسَنا وَاَنْفَسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْكاذِبينَ))(91)
پـس بـگـو بـيـايـيـد فـرا خـوانـيم فرزندانمان و فرزندانتان و زنانمان و زنانتان و خودمان و خودتان را سپس مباهله كنيم و لعنت و نفرين خدا را بردروغگويان قرار دهيم .
بـر طـبـق نـقل عامه مفسران ومورخان از اهل سنت و شيعه پيامبر براى مباهله ، خود به همراه على بن ابـى طـالب و دخـتـرش فـاطـمه و دو نوه اش ، حسن وحسين عليهم السلام حاضر شدند وهيچ فرد ديگرى با آنان همراه نبود.(92)
از آيه فوق و روايات نقل شده نكاتى استفاده مى شود:
1ـ حـسـن و حـسين فرزندان پيامبرند، همانطور كه اين مطلب را پيامبر در سخنان فراوان ديگرى بـيـان فـرمـوده وگـفـتـه اسـت :((اَلْحـَسـَنُ وَالْحُسَيْن اِبْناىَ،)) حسن و حسين دو فرزند من هستند و