آنحضرت هم در هيچ امرى بدون اذن و رضاى الهى تصرّف نمى فرمايد ، و همچنين يقين و اعتقاد او صحيح باشد در آنكه اراده و مشيّت الهى در هر امرى و در هر جهتى كه تعلّق بگيرد حتماً بر وفق حكمت و خير و صلاح است ; بلكه مقرون به حكمتهاى بسيار است .
پس لازمه صحّت اين يقين و اعتقاد آن است كه هرچند غيبت امام (عليه السلام)طولانى شود ، و فتنه ها و بلاهاى زيادى از هر نوع آنها روى دهد ، بنده بايد هم از جهت ظاهرى و هم از جهت قلبى تسليم خداوند باشد ، و راضى به آن بوده و صبر نمايد ، و چون و چرا نكند ، و شكّ در دلش پيدا نشود ، و وسوسه به قلب خود راه ندهد .
بنابراين ; هرگاه چنين مقام رضا و تسليم و صبر از براى كسى در مورد طولانى شدن غيبت امام (عليه السلام) حاصل شد ; نزد خداوند متعال چنان فضيلت و مقام بلند و درجه اى دار است كه حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام) در باره آن فرموده اند:
«از براى قائم ما (عليه السلام)غيبتى خواهد بود كه زمان آن طولانى مى شود ، گويا مى بينم كه شيعيان او را در حال غيبت او مانند جولان كردن گوسفندان براى پيدا كردن چراگاه جولان مى كنند ــ يعنى به دنبال مكان آنحضرت (عليه السلام)هستند ــ و آن را نمى يابند .
آگاه باشيد هركس از آنها بر دينش ثابت بماند بر وجهى كه دلش قساوت پيدا نكند ــ يعنى شكى در او به سبب طولانى شدن غيبت آنحضرت (عليه السلام) عارض نشود ــ پس او در روز قيامت با من و در درجه من خواهد بود »( [40] ) و روايت ديگرى در «بحار» از حضرت امام زين العابدين (عليه السلام)نقل شده كه حضرتش فرمود :
«هركس بر ولايت ما در زمان غيبت قائم ما (عليه السلام) ثابت بماند ، خداوند او را اجر هزار شهيد بدر و اُحد عطا فرمايد .( [41] ) و به اين درجه از صبر در دعاى شريفى كه از شيخ جليل عثمان بن سعيد(رضي الله عنه)ــ نائب دوّم از نوّاب چهارگانه آن حضرت ــ روايت شده ; اشاره شده است ، كه شيعيان آن را در زمان غيبت بخوانند ، و مضمون فقرات آن چنين است :
«الهى ; ما را بر دين خود ثابت فرما ، و مرا براى عمل به طاعت خودت توفيق بده ، و قلب مرا از براى اذعان به امر ولىّ امرت نرم كن ، و مرا از آنچه به آن خلق خود را امتحان فرموده اى عافيت فرما ، و مرا بر فرمان بردارى براى ولىّ خود ــ آن كسيكه او را از خلق خود پنهان فرموده اى ــ ثابت گردان ، پس به سبب اذن تو از مخلوقات تو غائب شده است ، و انتظار صبر و امر تو را ــ يعنى براى ظهورش ــ دارد ، و توئى داناى نا آموخته از غير خود ; به وقتى كه در آن صلاح امر ولىّ تو است او را براى اظهار امرش و منكشف نمودن سرّش اذن فرمائى .
پس مرا براين امر صبر عطا كن ، تا آنكه دوست نداشته باشم تعجيل امرى را كه آن را تأخير فرموده اى ، و نه تأخير آنچه را كه آن را معجّل قرار داده اى ، و امر پنهان تو را كشف نكنم ، و از آنچه علّت آن را مخفى فرموده اى جستجو نكنم ، و در آنچه تقدير فرموده اى با تو منازعه ننمايم ، و تا آنكه نگويم كه به چه سبب و چرا و به چه غرض ولىّ امر تو ظاهر نمى شود؟ و حال آنكه زمين از ظلم و جور پر شده است ، و تا آنكه تمام امورات خود را به سوى تو تفويض و واگذار نمايم».( [42] ) پس براى بنده مؤمن لازم و مهم است از جهت سالم ماندن از وسوسه ها و شكوك و فتنه ها به دعا روى آورده ، و از حضرت احديّت جلّ شأنه ــ خصوصاً به همين دعاى مزبور ــ مسئلت نمايد.
و امّا آداب انتظار ; يعنى امورى كه وجود آنها در مؤمن سبب كامل شدن فضل و ثواب انتظار او مى شود ، اگر چه بعد از حاصل شدن حقيقت انتظار و شرايط لازمه آن; نبود آن امور موجب نقصان اصل فضائل انتظار نمى شود .
و اين مانند وجود انسان است كه وقتى كه همه اعضايش صحيح باشد ، و لباس اش به قدر پوشش بدن و عورت باشد ، و آلوده به نجاسات و كثافات هم نباشد ، پس آنچه لازمه آثار انسانى است ــ چون بينائى و شنوائى و جميع حركات و سكنات و انتفاعات و اكتسابات ــ از او ظاهر خواهد شد و نقصانى در آن آثار