قیام عاشورا و انقلاب اسلامی

نسخه متنی -صفحه : 73/ 58
نمايش فراداده

امـام بـراى تـحـقـق انـديـشـه جـهـانـى بـسـيـج ، طـرح تشكيل (هسته هاى حزب الله ) را مطرح كرد و فرمود:

حـوزه عـلمـيـه و دانـشـگـاه بـايـد چـهارچوب هاى اصيل اسلام ناب محمدى را در اختيار تمامى اعـضـاى بـسيج قرار دهند، بايد بسيجيان جهان اسلام در فكر ايجاد حكومت بزرگ اسلامى باشند و اين شدنى است ، چرا كه بسيج تنها منحصر به ايران اسلامى نيست ، بايد هسته هـاى مـقـاومـت را در تـمـامـى جـهـان بـه وجـود آورد و در مقابل شرق و غرب ايستاد.(239)

مـسـلمـانـان تـنـهـا در پـرتـو بـسـيـج جـهـانـى مـى تـوانـنـد از حـقـوق پـايـمـال شـده خـويـش دفـاع كـنـنـد و مـسـتـكـبـران عـالم را از چـپـاول و زورگـويـى بـازدارنـد، بـه عـنـوان نـمـونـه ؛ امـام هـمين طرح را براى نابودى اسرائيل پيشنهاد كرده است:

... به يارى خداوند تعالى از قطرات پراكنده پيروان اسلام و توان معنوى امّت محمد(ص ) و امـكـانـات كـشـورهـاى اسـلامـى بـايـد اسـتـفـاده كـرد و بـا تـشـكـيـل هـسـتـه هـاى مـقـاومـت حـزب الله در سـراسـر جـهـان ، اسـرائيـل را از گـذشـتـه جـنـايـت بـار خود پشيمان و سرزمين هاى غصب شده مسلمانان را از چنگال آنان خارج كرد.(240)

وظايف تربيت يافتگان عاشورا

حماسه جاويد عاشورا به دو بخش تقسيم مى شود؛ بخش نخست آن كه با جانبازى و ايثار و شـهـادت سـيـدالشـهـدا و 72 تـن كـه در عـصـر روز دهـم مـحـرم سال 61 به پايان رسيد و آن بلاجويان عاشق به جايگاه رفيع (عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ) پـركـشـيـدنـد. بـخـش دوّم ، درسـت از عـصـر عاشورا و از كنار پيكرهاى پاره پاره شهيدان شروع شد و آن ، رساندن (پيام ) شهيدان به همه انسان ها بود.

پـيـام خـون شـهـيـدان ، انـسـانـيـت ، خـداخـواهـى ، عـزّت و افـتـخـار، فـضـايـل اخـلاقى ، عدالت و مسلمانى بود و پيام آوران ، امام سجاد، حضرت زينب ، سكينه بـنـت الحـسـيـن و ديـگـر دلسوختگانى بودند كه در خون نشستن خورشيد را با چشم خويش نـظـاره كـرده بـودنـد و پـيـام گـيـران هـمـه كـسـانـى انـد كـه دل در گرو شرف و آزادى و معنويت سپرده اند و از ستم و فساد و بى خدايى گريزانند، ايـن كـسـان ، خـيـل عـظـيـمـى را در طول تاريخ تشكيل داده اند و كاروان حسينيان ، براى يك لحظه نيز در طول چهارده قرن از حركت بازنايستاده است و (هر كه دارد هوس كرب و بلا بسم الله !) آنچه در اين درس تقديم مى شود، گوشه اى از وظايف كسانى است كه بوى كـربـلا بـه مـشـامـشـان رسيده و غيرتشان از نامردمى يزيديان زمان به جوش آمده و پيام مظلوم كربلا را با گوش جان نيوشيده اند.

1 ـ تقوا

تـقـوا شـرط اصـلى عـضـويـت در اردوگـاه حـسـيـنـى اسـت و حال و هواى كربلا به طور خودكار تنها كسانى را مى پذيرد كه جامه تقوا بر تن كرده بـاشـنـد:

(وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِكَ خَيْرٌ) (اعراف : 26)

چنان كه بى تقوايان لاابالى را هرگز نمى پذيرد؛

عبيدالله بن حرّ جحفى ، مرد فاسد و مرفّهى بود كه در مسير امام حسين (ع ) به كربلا با ايـشـان رو بـه رو شـد و بـا ايـنـكـه امـام ، او را به شركت در حماسه عاشورا فراخواند، حاضر نشد از تباهى و فساد دست بشويد و جامه تقوا بپوشد و سياه بختى و بدفرجامى را بر فوز عظيم شهادت در راه خدا ترجيح داد.(241)

تفسير تقوا در اين ميدان را از زبان رهبر معظم انقلاب بشنوند:

... تقوا يعنى آن كسانى كه حوزه حاكميتشان شخص خودشان است ، مواظب خودشان باشند، آن كـسـانـى هـم كـه حـوزه حـاكميتشان از شخص خودشان وسيع تر است ، هم مواظب خودشان بـاشـنـد، هم مواظب ديگران باشند. آن كسانى كه در راءسند، هم مواظب خودشان باشند، هم مـواظـب كـلّ جـامـعـه بـاشـنـد كـه بـه سـمـت دنـيـاطـلبـى ، بـه سـمـت دل بـسـتـن بـه زخارف دنيا و به سمت خودخواهى نروند... بايد مراقب باشيم ، همه بايد مـراقـب باشند كه اين طور نشود اگر مراقبت نباشد، آن وقت جامعه همين طور به تدريج از ارزش هـا تـهيدست مى شود و به نقطه اى مى رسد كه فقط يك پوسته ظاهرى باقى مى ماند.

ناگهان امتحان بزرگ پيش مى آيد ـ امتحان قيام اباعبدالله ـ آن وقت اين جامعه در اين امتحان مردود مى شود.(242)