قلمرو دین

عبدالحسین خسروپناه

نسخه متنی -صفحه : 148/ 133
نمايش فراداده

برانگيخته مى شويد»، مسلماً كافران مى گويند: «اين سحرى آشكار است!» (الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ);[34] آن كس كه مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد كه كدام يك از شما بهتر عمل مى كنيد، و او شكست ناپذير و بخشنده است.

(كُلُّ نَفْس ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَنَبْلُوَكُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً وَإِلَيْنَا تُرْجَعُونَ);[35] طعم مرگ را مى چشد. و شما را با بدى ها و خوبى ها آزمايش مى كنيم; و سرانجام به سوى ما بازگردانده مى شويد.

اوصاف پيامبران در قرآن

بعد از بحث لزوم بعثت انبيا و دفع پاره اى از شبهات منكران، نوبت به بيان ويژگى هاى انبيا رسيده است.

قرآن كريم ويژگى هايى را كه براى عموم پيامبران براى تحقق مأموريت هدايت و تهذيب و تعليم و تربيت و اجراى عدالت و رشد و توسعه و تكامل مادى و معنوى انسان ها مؤثرند، بيان مى كند; البته هر چند اين صفات براى همه ى پيامبران براى رسيدن به مقام نبوت لازم اند، اما ذومراتب اند; يعنى شدت و ضعف دارند و طبعاً در پيامبران اولوالعزم، به صورت قوى ترى وجود دارند. اينك به اوصاف عمومى انبيا كه در قرآن ذكر شده است مى پردازيم:

1 . حسن خلق و محبت و عطوفت انبيا

انبيا، انسان هاى لطيف و با عاطفه و داراى سعه ى صدر خاصى بودند. هيچ گاه با خشونت و تندى مردم را به هدايت دعوت نمى كردند و بر اين باور بودند كه ايمان بايد با ابزار اراده و اختيار با قلب مؤمنان گره بخورد; از هيچ نوع خشونتى، نه ظاهرى و نه باطنى و قلبى، براى تحقق اهداف بهره نمى گرفتند; البته در جنگ ها كه دشمنان مى خواستند مسلمين را سركوب كنند، طبعاً خشونت را در چارچوب دستورهاى انسان گرايانه ى الهى به كار مى گرفتند. خداوند در قرآن، نهايت نرمش و مهربانى پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) را كه نشانه ى رحمت الهى است چنين بيان مى كند:

(فَبِمَـا رَحْمَة مِنَ اللّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظّاً غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ);[36] از ناحيه ى رحمت الهى در برابر مردم نرم شدى و اگر خشن و سنگ دل بودى، هر آينه آنها از اطراف تو پراكنده مى شدند.

مورخان ـ مسلمان و غير مسلمان ـ اتفاق نظر دارند كه اين ويژگى، عامل مهمى در سرعت بخشيدن به رشد اسلام بود، با اين كه پيامبر اسلام بيش تر از ساير انبيا مورد آزار و ستم و توهين و سرزنش مشركان قرار مى گرفت، ولى هيچ گاه در صدد نفرين آنها بر نيامد و هميشه از خداوند متعال براى آنان طلب غفران و رحمت مى نمود.

هم چنين پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) را داراى صفات بزرگ اخلاقى دانسته و فرموده است:

(وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُق عَظِيم);[37] به درستى كه تو بر صفات بزرگ اخلاقى هستى.

(لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَاعَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَحِيمٌ);[38] همانا فرستاده اى از خودتان به سوى شما آمد كه رنج ها و سختى هاى شما بر او سنگين، و بر هدايت شما حريص، و نسبت به مؤمنان مهربان است.

2 . گفتار صادق

پيامبران انسان هاى صادقى بودند; گفتارشان مطابق با واقع بود و به وعده ها و پيمان هاى خود پاى بند بودند. خداوند در قرآن حضرت ابراهيم(عليه السلام) را صديق و راست گو مى خواند:

(وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقاً نَّبِيّاً);[39] و ياد بياور در اين كتاب ابراهيم را كه به تحقيق او بسيار راست گو و پيامبر الهى است.

هم چنين حضرت اسماعيل(عليه السلام) را پاى بند به وعده ها معرفى مى كند:

(وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْماعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولاً نَّبِيّاً);[40] و ياد بياور در كتاب، اسماعيل را كه به تحقيق او در وعده هايش صادق، و رسول و پيامبر است.