سـوره انـعـام ، شـشـمـيـن سـوره قـرآن كـريـم و داراى 165 آيـه اسـت . بـنـابـه نـقـل مفسرين ، تمامى آن يكجا در مكه نازل شده و هماهنگى و سياق آيات نيز حاكى از اين امر است . (23) علت نامگذارى اين سوره به (انعام )، آن است كه در آيات 136 ـ 144 اين سوره به بخشى از عقايد و سنن مردم جاهلى نسبت به چهارپايان ، اشاره شده است .
غـرض ايـن سـوره ، اثـبـات تـوحـيـد اسـت . مـى خـواهـد ثـابت كند كه انسان ، خالقى دارد كه او پـروردگار عالميان است . ابتداى هر چيزى از اوست و بازگشت هر چيز بسوى اوست . به منظور ارشـاد بـندگان ، پيامبران انذار كننده و بشارت دهنده را فرستاده است . آيات اين سوره بيشتر بصورت استدلال عليه منكران توحيد و نبوت و معاد است . (24)
(اَلَمْ يـَرَوْاكـَمْ اَهـْلَكْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ مَكَّنّاهُمْ فِى الاَْرْضِ ما لَمْ نُمَكِّنْ لَكُمْ وَاَرْسَلْنَا السَّمآءَ عَلَيْهِمْ مِدْراراً وَ جَعَلْنَاالاَْنْهارَ تَجْرى مِنْ تَحْتِهِمْ فَاَهْلَكْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَاَنْشَاءْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً اخَرينَ)(انعام ، 6) آيـا نديده اند (كه ) چه بسيار پيش از ايشان اقوامى را به هلاكت رسانديم (كه ) به آنان چنان تمكن و اقتدارى در زمين داديم كه به شما نداده ايم و بارانهاى پى درپى بر آنان فرستاديم و نهرها ا ززير (آباديها و يا پاهاى ) آنان جارى ساختيم ، پس آنان را به خاطر گناهانشان هلاك كرديم و پس از آنان قوم و جماعت ديگرى را به وجود آورديم ؟
تـقـدير و سنّت الهى براين قرار گرفته كه اگر افراد جامعه اى ايمان آوردند و تقوا پيشه كردند و در آن جامعه ، احكام الهى پياده و اجرا شد. نعمتهاى خود را بر آنان فرو ريزد و آنان را مـشـمـول عفو و فضل خود قرار دهد؛ از لغزشهاى جزئى آنان چشم پوشد و بركات آسمان و زمين را دراختيار آنان قرار دهد.
قرآن شريف ، اين سنّت الهى را اين چنين بيان مى فرمايد:
(وَلَوْ اءَنَّ اَهـْلَ الْقُرى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّمآءِ وَالاَْرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَاَخَذْناهُمْ بِما كانوُا يَكْسِبُونَ) (25) اگر اهالى قريه ها (اقوام ) ايمان مى آوردند و تقوا پيشه مى كردند، بركاتى از آسمان و زمين بـه رويـشـان مـى گـشـوديـم و لكـن (آيـات الهـى را) تكذيب كردند، در نتيجه آنان را به كيفر اعمالشان گرفتيم .
اثـر تـكوينى ايمان و كارهاى نيك افراد يك امت ، درجهان طبيعت ، منشاء خيرات فراوانى است . در روايتى از موسى بن جعفر(ع ) در تفسير آيه شريفه (يُحْيِى الاَْرْضَ بَعْدَ مَوْتِها) (زمين را بعد از مرگش زنده مى كند) آمده :
زنـده كـردن بـه بـاران مـنـظـور نـيـسـت بلكه (منظور اين است كه ) خداوند بندگانى را بر مى انـگـيـزد كـه عـدل را زنـده مـى كـنـنـد و بـر پـا مـى دارنـد و بـه زنـده شـدن عـدل ، زمـيـن زنـده مـى شـود. بـه تـحـقـيـق كـه اقـامه حدّ درجامعه ، سودمندتر است براى زمين از چهل صبح باران باريدن . (26) درتـاريـخ اسـلام آمده است كه پيامبر با اهل خيبر، مصالحه نمود كه آنها در آنجا كشاورزى كنندو نـصـف مـحـصـول بـراى آنـهـا و نـصـف ديـگـر بـراى مـسـلمـانـان بـاشـد و بـراى تقسيم و تخمين مـحـصـول (عـبـداللّه بـن رواحـه ) را فـرسـتـاد. عـبـدالله ، مـحـصـول را تـخـمـيـن مى زد و تقسيم مى كرد و سهم آنها را معين مى نمود اگر آنها اعتراضى مى كـردنـد، مـى گـفـت سـهـم مـا از شـمـا و سـهـم شـمـا از مـا. وقـتـى آنـهـا ايـن عدل وانصاف را ديدند، به انصاف او اعتراف كردند و گفتند:
(بِهذاقامَتِالسَّمواتُ وَالاَْرْضُ) (27) به خاطراين عدالت است كه آسمان و زمين پا برجا مانده است .