كريم و تذكر اينكه سنت ما بر امتحان و مشخص كردن نيكوكاران است (8 ـ 6)، بيان داستان اصحاب كهف و پناه بردن آنها به غار، به خواب رفتن آنان براى ساليان دراز و بـيـدار شـدن آنها بعد از آن تا معلوم شود كه آيا مى دانند چه مدت در خواب بوده اند؟ جوانانى كـه در دريـاى كـفـر غـوطه ور بودند و سپس ايمان آورده ، از آيين قوم خود روى برتافتند و از آنـان كناره گرفته ، به غار پناه بردند، مدت طولانى خواب آنها، يكى از آيات خداست ، قرار گـرفـتـن آنها در جايى كه آفتاب بر آنها نمى تابيد، چرخاندن آنها از اين پهلو به آن پهلو تـا بـدنـشـان در اثـر تماس با زمين نپوسد، رفتن يكى از اصحاب كهف براى تهيه غذا بعد از بيدار شدن تا به خواست خدا مردم از حال آنهامطلع شدند وآيتى براى قيامت باشد،تصميم مردم برساختن مسجدى برجايگاه آنان (22 ـ 9)، نهى از تصميم گرفتن بركارى يا وعده انجام عملى بـدون نـسـبـت دادن آن بـه خـواسـت و مـشـيـت الهـى ، نـهـى از مـراء و جـدال دربـحـث بـااهـل كتاب در مورد اصحاب كهف (24 ـ 23)، بيان مدت خواب اصحاب كهف ـ 309 سـال ـ و اينكه خداوند به اين مدت و چيزهاى غيبى ديگر داناست (26 ـ 25) امر به تلاوت آيات الهـى بـر مـردم ، صـبـر و همراهى با مؤ منان فقير كه صبح و شام خدا را مخلصانه مى خوانند، توجه نكردن به توانگران كافر كيش و غافل از خدا و پيرو هواى نفس ، چه اينكه خداوند ايمان اخـتـيـارى را مـى خـواهـد وبـراى كـفـار سـتـمگر، عذاب دردناك آماده كرده و اجر مؤ منان نيكوكار را ضايع نخواهد كرد و بهشت و نعمتهاى رنگارنگش را به عنوان جزا به آنان خواهد داد (31 ـ 27).
(اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى اءَنْزَلَ عَلى عَبْدِهِ الْكِتابَ وَ لَمْ يَجْعَلْ لَهُ عِوَجاًَ قَيِّماً لِيُنْذِرَ بَاءْساً شَديداً مِنْ لَدُنْهُ وَ يُبَشِّرَ الْمُؤْمِنينَ الَّذينَ يَعْمَلُونَ الصّالِحاتِ اءَنَّ لَهُمْ اءَجْراً حَسَناً)(كهف ، 2 ـ 1) سـتـايـش ، مـخـصـوص خـداونـدى اسـت كـه ايـن كـتاب (قرآن ) را بر بنده خود (محمد (ص )فرو فـرسـتـاد و در آن كژى قرار نداد. كتابى كه ثابت ، مستقيم و نگاهبان كتابهاى ديگر است ، تا (بـدكـاران را) از عـذاب سـخت خدا بترساند و مؤ منانى را كه كارهاى شايسته انجام مى دهند به پاداش نيكويى كه براى آنهاست بشارت دهد.(183)
عوج به فتح عين و كسر آن به معناى انحراف و قيّم به مـعـنـاى كـسـى اسـت كـه مـصـلحـت چـيـزى را تـاءمـيـن نـمـايـد، امـور آن را تـدبـيـر كـند، مانند قيّم منزل كه مصالح منزل را تاءمين مى نمايد و اهل منزل (در كارها) به او مراجعه مى كنند.(184) قيّم به معناى حافظ و نگاهبان نيز آمده است .(185) قـرآن كـريم ، علاوه بر اينكه در تمام جهات ، فاقد هر گونه كژى است ، تاءمين كننده مصالح بشريت است .
قرآن از آن جهت كه از كلماتى بسيار زيبا و ماءنوسِ با ذهن ، تركيب يافته و هر كلمه آن بطور دقيق در جاى خود قرار داده شده است ، نه تنها در الفاظ آن اعـوجـاج (كـجـى و انحراف ) نيست ، بلكه داراى فصاحتى فوق توان بشر است ، و نيز از آن جهت كه مقصود خود را به بهترين صورت ادا كرده ، به مخاطب مى فهماند كه نه فقط در معناى آن كژى نيست ، بلكه دراوج بلاغت است .
قرآن در موارد متعدد براى اثبات مدعاى خود و يا نفى ادعاهاى كافران و مـنـكـران ، بـه اسـتـدلال پـرداخـتـه ، مـحـكـمـتـريـن و در عـيـن حال روشن ترين برهانها را اقامه كرده است . آنجا كه مى خواهد وجود هر گونه شريك را از خدا نفى كرده و توحيد را اثبات كند مى فرمايد:
(لَوْ كانَ فيهِما الِهَةٌ اِلا اللّه لَفَسَدَتا)(186) اگر در آسمان و زمين خدايانى غير از (اللّه ) بودند، (آسمان و زمين ) فاسد مى شدند و نظام جهان به هم مى خورد پـس چـون فـسـادى در آسـمـان و زمـيـن نـيـسـت خـداونـد يـكـى بـوده و شـريـك نـدارد. ايـن اسـتـدلال واسـتـدلالهـاى ديـگـرقـرآن ،مـتـيـن ، مـحـكـم ، عـقـلى و غـيـر قابل خدشه و مستقيمند.
اگـر بـزرگـتـرين دانشمندان ، سالها سراسر قرآن را با دقت كـامـل