فرازهایی از قرآن

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

نسخه متنی -صفحه : 375/ 288
نمايش فراداده

بـررسـى نـمـايـنـد، نمى توانند آيه اى را پيدا كنند كه با آيات ديگر مخالف بوده ويا پيچيدگى و اعوجاجى در آن وجود داشته باشد؛ بلكه اين كتاب با عظمت ، تمام آياتش به طور كـامل هماهنگ ، تعبيراتش گويا و عباراتش مفسر يكديگر است .(187) در سوره نساء نبود اختلاف در قرآن را دليل بر حقانيت آن دانسته ، مى فرمايد:

(وَلَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللّهِ لَوَجَدُوا فيهِ اخْتِلافاً كَثيراً)(188) اگر (اين قرآن ) از ناحيه غير خدا بود اختلاف فراوانى در آن مى يافتند.

5 - هـدايـتـگـرى قـرآن

امـكـان نـدارد كه كسى بدون راهنمايى و هدايت قرآن به مقام انسانيت دست يـابـد، تـنـهـا قـرآن اسـت كـه فـطـرت را بـيـدار كـرده ، عقل را در تشخيص حق از باطل يارى مى دهد.

قـرآن ، مـشـتـمـل بـر عـالى تـريـن مـعـانـى و هـدايـتـگـر بـه سـوى پـاكـتـريـن اعـتـقـادات و اعمال است همچنان كه خداى تعالى مى فرمايد:

(يَهْدى اِلَى الْحَقِّ وَ اِلى طَريقٍ مُسْتَقيمٍ)(189) (انسان را) به سوى حق و راه راست هدايت مى كند.

قرآن كريم ، علاوه بر آنكه پيراسته از هر گونه تناقض است ، جاودان و تاءمين كننده مصالح جوامع بشرى است .(190)

اصحاب كهف

(اَمْ حَسِبْتَ اءَنَّ اَصْحابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقيمِ كانُوا مِنْ اياتِنا عَجَباًَ ....َ سَيَقُولُونَ ثَلاثَةٌ رابِعُهُمْ كـَلْبـُهـُمْ وَ يـَقُولُونَ خَمْسَةٌ سادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْماً بِالْغَيْبِ وَ يَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَ ثامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قـُلْ رَبـّى اَعـْلَمُ بـِعـِدَّتـِهِمْ ما يَعْلَمُهُمْ اِلاّقَليلٌ فَلاتُمارِ فيهِمْ اِلاّمِراءً ظاهِراً وَ لا تَسْتَفْتِ فيهِمْ مِنْهُمْ اَحَداً) (كهف ، 22 ـ 9) آيا پنداشته اى كه اصحاب كهف (191) و رقيم (192) از نشانه هاى شگفت انگيز ما بوده اندَ ...َ خـواهـنـد گـفـت :سـه تـن بـودنـد و چـهـارمـيـنـشـان سـگشان بود و مى گويند:پنج تن بودند و شـشـمـيـنشان سگشان بود، تير به تاريكى مى افكنند و مى گويند:هفت تن بودند و هشتمينشان سـگـشـان بـود. بـگـو:پروردگار من به عدد آنها داناتر است و شمار ايشان را جز اندكى نمى دانند و تو درباره آنها جز به ظاهر مجادله مكن و از كسى نظر مخواه (193)

چند نكته

1 - خـلاصـه داسـتـان

اصـحـاب كـهـف در مـحـيـط و زمـانـى مـى زيـسـتـنـد كه كفر، بت پرستى و جـهـل ، هـمـه جـا را فـرا گـرفته بود وبيدادگرى پادشاه وقت (دقيانوس ) بر سر مردم سايه افـكـنـده بـود.

آنها (اصحاب كهف ) جوانمردانى با صداقت و هوشمند بودند كه به فساد حكومت پـى بـرده ، تـصـمـيـم گـرفـتند در حضور پادشاه ستمكار شعار توحيد سرداده از كفر وشرك بـرائت جـويـنـد. خـداوند دلهايشان را محكم كرد و آنها تصميم خود را اجرا نمودند، اما غوغاى بت پـرسـتـى و بـيداد گرى حاكم ستمگر، نفسهاى آنها را در گلويشان حبس نمود. به ناچار براى نـجـات دين وايمان خود تصميم به هجرت گرفتند وبا درخواست كمك از پروردگار، به غارى پناه بردند. خداوند، به نداى مخلصانه آنها پاسخ مثبت داد وآنهارا درخوابى طولانى فروبرد. سپس بعداز سالهاى طولانى بيدارشان كرد و قدرت خود وحمايت از مؤ منان را به مردم نشان داد تانشانه اى براى صدق قيامت باشد.(194)

2 - ايـمـان وجـوانمردى

واژه (فتية ) جمع (فتى ) و به معناى جوان نوخاسته و شاداب است ، ولى گـاهـى بـه