عوامل شکست و پیروزی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

نسخه متنی -صفحه : 184/ 91
نمايش فراداده

بـه مـوسـى وحـى رسيد كه عصا را به دريا بزن او نيز چنين كرد و دوازده راه خشكى پديد آمد. حـضـرت مـوسـى و بـنى اسرائيل به سلامت عبور كردند و نجات يافتند. فرعون و لشكريانش بـه طـمـع پـيـروزى و غافل از قدرت الهى به تعقيب خود ادامه دادند، اما همين كه به وسط دريا رسيدند دو طرف آب به هم چسبيد و آنها را به هلاكت رساند. بدين صورت به خشم خداوند دچار شدند و رحمت الهى ، مؤ منان را نجات داد.

(فـَانـْتـَقـَمـْنـا مـِنـْهـُمْ فـَاَغـْرَقـْنـاهـُمْ فـِى الْيـَمِّ بـِاءَنَّهـُمْ كـَذَّبـُوا بـِايـاتـِنـا وَ كـانـُوا عـَنـْهـا غافِلينَ)^(459) از آنـهـا انـتقام گرفتيم . پس آنان را در دريا غرق كرده و به هلاكت رسانديم ، زيرا فرعون و طـرفـدارانـش آيـات مـا را تـكـذيـب كـردنـد و از آيـات (انـتـقـام ) مـا غافل بودند.

ج ـ قوم عاد:

حـضـرت هـود، قـوم خود را از بت پرستى نهى مى كرد و به عبادت پروردگار دعوت مى نمود، ولى آنـان در انـحراف خود لجاجت مى ورزيدند و هود(ع ) را مسخره مى كردند. هود گفت : من اتمام حـجـت كـردم و رسـالت خـود را بـه پـايـان رسـانـدم و بـه خـداى مـتـعـال تـوكل مى كنم . سرانجام وقت موعود فرا رسيد، چندين شبانه روز باد شديد بر آن قوم وزيـدن گـرفـت و آن قـوم سـتـمـگـر كـه بـه قدرت و شوكت خود مى باليدند به خانه ها پناه بـردنـد، ليـكـن از عـذاب الهى مصون نماندند و همگى در درون خانه هاشان هلاك شدند و خداوند حضرت هود(ع ) و مؤ منان را نجات داد.^(460)

د ـ اصحاب فيل :

ابـرهـه (حـاكـم يمن ) تصميم گرفت كعبه را از ميان بردارد و مردم را به معبدى كه خود در يمن سـاخـتـه و بـه طـلا و جـواهـرات زينت كرده بود متوجه سازد. از اين رو، چون مردم تمايلى نشان نـدادنـد بـر آن شـد تـا بـا قـدرت نـظـامـى خـانـه خدا را ويران كند. او با لشكرى بزرگ كه پيشاپيش آن فيلهاى غول پيكر قرار داشت ، به سوى مكه حركت كرد. كسى را ياراى مقاومت با آن لشـكـر نـبـود. اقـوامـى از عـرب بـه مـبـارزه بـرخـاسـتـنـد و در هـمـان بـرخـورد اوّل شكست خوردند. بقيه نيز از ترس تسليم شدند.

ابرهه در نزديكى مكّه اردو زد و به غارت پرداخت و از جمله دويست شتر عبدالمطلب را كه رئيس مكّه بود به غارت برد، وقتى عبدالمطلب را نـزد ابرهه بردند، ابرهه گفت : چه مى خواهى ؟ فرمود: شترانم را پس ‍ بده .

ابرهه گفت : من آمده ام كعبه را خراب كنم ، تو از شترانت سخن مى گويى ؟! جواب داد: من صاحب شتران خويشم و خانه كعبه نيز خود صاحبى دارد كه از آن دفاع مى كند.

سـپـس بـه خـانه كعبه آمد، دست نيايش بلند كرد و از خدا يارى خواست و به مردم مكه دستور داد بـه كـوهـهـا پـنـاه بـبـرنـد. ابـرهـه مـغـرور و سـرمـسـت و غـافـل از دسـت غـيـبـى ، آمـاده حـمـله شـد. در ايـن حـيـن پـرنـدگـانـى كـه حامل سنگريزه هايى بودند در آسمان پديدار شدند، آنها بر بالاى لشكر ابرهه آمدند. هر كدام سـنـگـريـزه اى پـرتـاب مـى كرد كه درست به هدف مى خورد، استخوان سر را خورد مى كرد و بـنـدهـاى بـدن آنـان را از هـم مـى گـسـسـت و در دم بـه هلاكت مى رساند. بدين وسيله خداوند اين ستمگران را نابود ساخت و خانه خدا و عبدالمطلب و يارانش را يارى كرد.^(461) پـس مـعـلوم شـد آنان كه در اطاعت خدا به سر مى برند، از مددهاى غيبى برخوردارند، ولى آنان كـه بـه گـنـاه و كـفـر رو آوردنـد، روزى انـتـقـام خـداونـدى فـرا مـى رسـد و ديـر يـا زود جزاى اعـمـال خـود را خـواهـنـد ديـد. ايـن هـلاكـت گـاه بـه وسـيـله عـوامـل طـبـيـعـى صورت مى گيرد، گاه به وسيله مؤ منان و گاه به دست خود تبهكاران عملى مى شود.

(يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِاَيْديهِمْ وَ اَيْدِى الْمُؤْمِنينَ)^(462) خانه هاى خويش را با دست خود و دست مؤ منان ويران مى سازند.

عصيان ، مانع امدادهاى غيبى

گـنـاه بـه هـر اندازه كه باشد سبب كاهش امدادهاى الهى مى شود، چنانچه گناه به مرحله بالاى خـود بـرسـد مثل شرك و كفر، در اين صورت انتقام خداوند را در پى خواهد داشت كه سرانجام آن هلاكت و نابودى است و عذاب اخروى را نيز به دنبال دارد. نمونه هاى عينى اين نوع گناهكاران را در جريان موسى و فرعون ، قوم عاد و ديگران ملاحظه كرديد.