تئوريهاي علمي بر باتلاقي افراشته است و عمارتي است نهاده برتيركهاي فرورفته در باتلاق . بر هيچكس معلوم نيست كه ته اين باتلاق كجاست. اگر امروز تيركها را بر زميني پايينتر از اينكه هست، نصبنميكنيم، نه به دليل آن است كه به پايهاي محكم رسيدهايم، ما فقط هنگامياز فروبردن تيركها دست ميكشيم كه اطمينان يابيم لايه زيرين آن قدر سختهست كه دست كم براي مدّتي از عهده تحمّل بنا برآيد.
با توجّه به اين مقدّمات ـ وجود مشكلات منطقي در معيار تمييز پوپر وامكان مطابق نبودن نظريات با اين معيار، توافقي و قراردادي بودن مبنايتجربه و امثال اينها در اصالت و ارزش معيار تمييز پوپر ترديد ميشود. پوپر باتوجّه به اين مشكلات تصريح ميكند كه پيشنهاد او صرفاً جنبه مصالحه دارد وقراردادي است كه براي پذيرش آن هيچ ضرورت منطقي در كار نيست. وحتّي تصريح ميكند كه خود او در پذيرش يا ارائه چنين معياري تحت تأثيرتمايلات و قضاوتهاي دروني خويش بوده است:
اين ضابطهاي را كه من براي تمييز علم از متافيزيك آوردهام، بايد پيشنهاديبراي مصالحه يا يك مواضعه دانست. چه بسا، درباره شايستگي چنينمواضعهاي، عقيدهها مختلف باشد...
... پس بيپرده بگويم كه در تنظيم پيشنهادهاي ياد شده، در كنه ضمير خويشاز بعضي داوريهاي ارزشي متأثر بودهام و جانب برخي مرجّحات را نگهداشتهام.
با توجه به تذكري كه پوپر در اين قسمت مطرح ميكند فقط كساني با پوپردر مورد اين ضابطه ميتوانند به توافق برسند كه از نظر داوريهاي ارزشي ومرجّحات دروني مثل پوپر باشند، وگرنه معيار پوپر نهايتاً براي آنها قابل قبولو توجيهپذير نخواهد بود.