عاقبت بخیران عالم

علی محمد عبداللهی ملایری

نسخه متنی -صفحه : 166/ 2
نمايش فراداده

مقدّمه

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

تهذيب نفس بدون ترديد سازندگى درونى و اصلاح و تهذيب نفس در سعادت فردى و اجتماعى ، دنيوى و اخروى انسان ، نقش بسزايى دارد. بطورى كه اگر انسان تمامى علوم را تحصيل كند و كلّيه نيروهاى طبيعت را تسخير نمايد، امّا از تسخير درون و تسلّط بر نفس خود ناتوان باشد، از رسيدن به سعادت و نيل به كمال باز خواهد ماند.

مجهول ترين حقايق براى انسان خود انسان و استعدادهاى نهفته و كمالاتى است كه در قوّه دارد. با همه پيشرفت هاى عظيمى كه در علم و صنعت نصيب بشر شده و با همه كشفيات شگفت آورى كه در دنياى جمادات و نباتات و جانداران صورت گرفته ، هنوز انسان عنوان ناشناخته دارد. بشر توانسته است در درون اتم و در فضاى كيهانى ، از نظر علمى به توافق برسد امّا هنوز در مساءله سعادت و راهى كه بايد براى خوشبختى كامل ، در پيش بگيرد به توافق نرسيده است .

تمام پيشرفتهاى علمى و صنعتى ، در صورتى كه همراه با اصلاح درون انسان نباشند، بسان كاخهاى سر به فلك كشيده اى هستند كه بر بالاى كوه آتشفشان بنا گرديده اند. از اين رو تربيت روحى و اخلاقى انسان و در يك كلام انسان شناسى براى هر جامعه اى ، امرى به غايت جدّى و حياتى است ؛ چرا كه :

من عرف نفسه فقد عرف ربّه هر كس خود را بشناسد خدايش را نيز خواهد شناخت .

از بين رفتن ارزشهاى انسانى مشكل بزرگ عصر ما در جهان معاصر، آن با تمام تلخى ، حقيقتى انكارناپذير است ، اين است كه در فرهنگهاى - ظاهرا - پيشرفته امروزى ، نه تنها خبرى از تربيت حقيقى و برنامه انسان سازى نيست ، بلكه به علّت ضعف و شكست در اين عرصه ، كسى به فكر آن هم نيست . امروز جهان در يك منجلاب سقوط اخلاقى واقع شده و مبانى اخلاق و فضيلت و پايه هاى معنويت فرو ريخته است .

هم اكنون به هر كجاى دنيا كه نظر كنيد، غالبا جز ستم ، تجاوز و انحطاط چيز ديگرى به چشم نمى خورد. روزى نيست كه از خبرگزارهاى مهمّ جهان ، گزارشهاى قتل و كشتار، سرقت و اختلاس ، جنابت و ساير اخبار وحشتزا را نشنيده باشيم . امروز خشونت و قساوت در يك مقياس وسيع جهانى بر بشر سايه افكنده و انواع تبهكاريها و بى بندوباريهاى جنسى ، پناه بردن به آغوش ‍ فحشاء، الكل ، مواد مخدر، فرار پسران و دختران جوان از خانواده ها و فروريختن اساس خانواده ها به وسيله طلاق و جداييهاى پى در پى ، انتحار و خودكشى و... از پديده هاى شوم للّه للّه عدم تعادل اخلاقى است كه بر جوامع علمى و صنعتى حكومت مى كند. تعجب ها وقتى فزون مى شود كه مى شنويم جهان صنعت و تكنيك و دنياى علم و دانش ، آنهايى كه خود را رهبر و حامى ملل عقب مانده و در حال توسعه معرفى مى كنند، بيش از ساير مناطق جهان در شعله هاى فساد و بدبختى و گرفتاريها و اضطرابهاى روحى مى سوزد، ولى هرگز اين شكست بزرگ و اساسى را به روى خود نمى آورد و چنان وانمود مى كند كه گويى فاجعه اى بوجود نيامده و چيزى از دست نرفته است . امّا در اين ميان بر هيچ فرد آگاهى پوشيده نيست كه در اين تمدّنهاى ظاهرفريب ، آنچه قبل از همه به دست فراموشى سپرده شده ، همانا انسان است و گرنه كدام شخص ‍ منصف و عاقلى است كه اين همه بى بندوبارى ، ستم ، وحشى گرى ، فساد، انحراف ، انحطاط، خودپرستى ، تجاوز و... را به جاى انسانيت بپذيرد و مساءله را حلّ شده تلقى نمايد؟!

امروز جنايتهاى عظيمى در حقّ انسانهاى مظلوم و بى پناه مى شود، امّا آب از آب تكان نمى خورد و كسى در مقام دادخواهى آنان بر نمى خيزد. كشورهايى كه ملّت هاى آنها، خود را در اوج انسانيت و كمال و تمدّن مى دانند، دولتهايشان در روز روشن به غارت و چپاول و كشتار ملتهاى مظلوم مى پردازند امّا تمدّن و انسانيت اين ملّت ها هيچ لطمه اى نمى بيند! گويى آنان كه در خارج از مرزهاى آنها زندگى مى كنند، حقّ حيات ندارند. اين چه انسانيتى است كه تنها در محدوده مرزهاى يك كشور معنا مى يابد و در خارج از آن ،