هستى بايد وضعت چنين باشد.
پيشواى اسلام تذكّر اصلاحى خود را آنقدر با نرمى و ملايمت بيان فرمود كه مرد تحت تأثير قرار گرفت و گفت: من نديده ام معلّمى در مقام آموزش بيشتر از پيغمبر رفق و مدارا نمايد.(1)
حضرت صادق عليه السلام فرمود: روزى على بن ابيطالب صلوات اللّه عليه مردى را مشاهده كرد ـ همانند كلاغ كه منقار به زمين مى زند ـ نماز مى خواند به او فرمود: چند وقت است اينطور نماز مى خوانى. عرض كرد از فلان زمان. فرمود: عمل تو نزد خدا مانند كلاغى است كه منقار بر زمين مى زند (لومت مت على غير ملة ابى القاسم صلوات اللّه عليه وآله) اگر با همين وضع بميرى برغير دين حضرت محمّد صلّى اللّه عليه وآله وسلم خواهى مرد آنگاه فرمود: (ان اسرق الناس من سرق صلواته) دزد ترين مردم آن كسى است كه از نمازش بدزدد.(1)
صاحب قصص العلماء مى نويسد; چون پشت سَرِ حجة الاسلام سيد باقر شفتى بانى مسجد سيد اصفهان نماز مى خواندم متوجه بودم كه موقع تكبيرة الاحرام اللّه را كشيده و مدّ مى داد. از ايشان علت اين كار سئوال شد فرمود:
(در زمانى كه به كلمه مبارك (اللّه) تكلم مى كنم از حالت اختيار بيرون مى روم و اين مدّ دادن اختيارى نيست)(1).
امام پنجم حضرت محمد باقر ـ عليه السلام ـ فرمود:
پدرم حضرت زين العابدين ـ عليه السلام ـ نظير حضرت على ـ عليه السلام ـ روزى هزار ركعت نماز به جاى مى آورد.
پدرم داراى پانصد درخت خرما بود. آن بزرگوار پاى هر درختى دو ركعت نماز به جاى مى آورد.
موقعى كه مشغول نماز مى شد رنگ مباركش تغيير مى كرد و... اعضاى مباركش از ترس خدا مى لرزيد(1).
روايت شده كه به پيامبر اكرم ـ صلى اللّه عليه وآله ـ خبر دادند كه; (شخصى روزها نماز مى خواند و شبها دزدى مى كند).
حضرت پيغمبر ـ صلى اللّه عليه وآله ـ فرمود:
(نماز او باعث ترك دزديش مى شود)(1).
پس از مدتى او را ديدند كه در حال عبادت و در گوشه اى رنجور بود سبب وعلت را پرسيدند گفت:
(توبه كرده ام! و هرچه از هر كس دزيده ام به آنها برگردانده ام. و اينك مى خواهم گوشتهائى كه از دزدى و حرام در بدنم روئيده است