7 ـ فـروش اجـنـاس قاچاق بايد با مقررات دولت اسلامى باشد و چنانچه دولت مزاحمتى ندارد و در بازار فروخته مى شود مانع ندارد.(266)
8 ـ ميانه روى در كسب مال ، مساوات ميان مشتريان در قيمت ، به طورى كه ميان چانه زننده و غـيـر آن فـرق نـگـذارد، پـذيـرش بـر هـم زدن مـعـامـله درصـورتـى كـه طـرف مقابل از معامله پشيمان شود و... از جمله آداب مستحبى كسب و تجارت است .(267)
امام خمينى (ره) با نگاه حكومتى و عملى و اجرايى به فقه علاوه بر خمس و زكات ، جزيه ، خـراج و مـانـنـد آن ، گرفتن ماليات جهت اداره امور كشور، عمران و آبادى آن ، برقرارى نظم و امنيت و نيز حفظ سرحدّات آن را امرى ضرورى مى دانست . همچنين بينش كسانى كه مى خـواسـتـنـد بـودجـه عـمومى مملكت را فقط با خمس و زكات ، تاءمين كنند، مورد نقّادى و حمله شديد قرار داده ، مى فرمود:
آقـا مـى نـويـسـد مـاليـات نبايد داد، آخر شما ببينيد بى اطلاعى چقدر! آقا ما امروز، روزى نـمـى دانـم چـند ميليون ما الا ن خرج اين جنگمان است . روزى چند صد ميليون خرج جنگ ، با سـهم امام مى شود درستش كرد حالا؟ حالا ما مى توانيم مردم را، همه را بنشانيم اينجا و به زور سـهـم امـام بـگـيـريم ؟ سهم امام حالا به اندازه اى است كه همين حوزه ها را بگردانيم ، بـيـشـتـر از ايـن هـم نـيـسـت ، يـك كمى اگر بيشتر باشد مى دهند به دولت . يك دفعه آدم بـگـويـد نـخير، ما مى گوييم كه دولت ماليات نگيرد، سهم امام بگيرد. چه جور؟ از كجا بـيـاوريـم سهم امام اين قدر؟ ما از كجا سهم امام و سهم سادات پيدا كنيم كه دولت را اداره بكنيم . مملكت را اداره بكنيم ، اين همه اشخاصى كه ريخته اند به جان دولت و خرج دارند و چى دارند اداره بكنيم .(268)
در انـديـشـه حـضـرت امـام (ره) (وابـسـتـگـى اقـتـصـادى مساءله اى است كه وابستگى هاى بـسـيـارى را بـه دنـبـال مـى آورد. اگـر مملكت شما در اقتصاد نجات پيدا نكند و وابستگى اقتصادى داشته باشد همه جور وابستگى دنبالش مى آيد و وابستگى سياسى هم پيدا مى كـنـيـم . وابـسـتگى نظامى هم پيدا مى كنيم ؛ براى اينكه وقتى ما چيزى نداشتيم ، دستمان بـه طـرف آمـريـكـا دراز مـى شـود و آمـريـكـا هـمـه چـيـز را بـه مـا تـحـمـيـل مـى كـنـد، مـا وقـتـى مـى تـوانـيـم زيـر بـار او نـرويـم كـه قـدرتـمـنـد بـاشـيم .)(269) بـعـضـى از تـشـويـق هـا، رهـنـمـودهـا و تـوصـيـه هـاى اقـتـصـادى امـام راحـل (ره) بـراى خـروج از وابـسـتـگـى اقـتـصـادى در ذيل بيان شده است :
1 ـ بـراى كـشـاورزان و كـسـانـى كـه مـى تـوانـند به كشاورزان كمك كنند تكليف است كه كـشـاورزى امـسـال جـورى شـود كـه اِنْ شـاءَاللّه خـودكـفـا بـشـويـم و در سال هاى بعد صادرات داشته باشيم .
اين تنها موعظه نيست كه : (مردم خوب است اين كار را بـكـنـنـد)، نـجـات دادن يـك كشور اسلامى از زير بار ظلم و از زير بار استعمار است . نجات دادن مملكت اسلامى يك تكليفى است كه انسان موظف است انجام بدهد.(270)
2 ـ رعـيـت هـا كـم كـارى نـكـنـنـد، آنهايى كه در كارخانه ها كار مى كنند كم كارى و سستى نـكـنند...
او [خداوند] امر كرده است كه ما نبايد تحت نظارت يك كشور و يا تحت بيرق كفر بـاشـيـم . ايـن يـكـى از مـسـائل مـهم اسلامى است و بايد كوشش كنيم و اقتصاد خود را اداره نماييم .(271)
3 ـ ايـران ان شـاءاللّه مـسـتـقـل بشود و استقلال وقتى است كه شما ديگر احتياج به اينكه دسـتـتـان را دراز بـكنيد به خارج ، چيزى بگيريد نداشته باشيد. مادامى كه ما محتاجيم از ديـگـران چـيز بگيريم مستقل نيستيم . مادامى كه ما زراعتمان به اندازه اى نشود كه دستمان پيش ديگران دراز نباشد، وابسته هستيم ... .(272)
4 ـ مـهـم تـريـن عـامل در كسب خودكفايى و بازسازى ، توسعه مراكز علمى و تحقيقاتى و تـمـركـز و هـدايـت امـكـانات و تشويق كامل و همه جانبه مخترعين و مكتشفين و نيروهاى متعهد و مـتخصصى است كه شهامت مبارزه با جهل را دارند و از لاك نگرش انحصارى علم به غرب و شـرق بـه درآمـده و نـشـان داده