و الاعانة لمن استعان بك موجودة
از آنجا كه موجودات در هستى و شئون آن فقير بالذات درگاه حق تعالى مى باشند، وجودا سؤ ال كننده از او آفريده شده اند و او نيز آنا فآنا افاضه كننده به آنها مى باشد، قرآن كريم مى فرمايد: يساءله من فى السموات و الارض كل يوم هو فى شاءن ^(1340)، *((*آنچه در آسمانها و زمين است از خداوند سؤ ال مى كنند، هر روز او در كارى است *))* بنابراين تمامى موجودات چه بفهمند يا نه و چه بدانند يا خير، در ترتب آثار وجودى از خداى متعال كمك مى گيرند، انسان در ميان آنها تنها موجودى است كه ذرات وجوديش از حق تعالى كمك مى گيرد و مى تواند به آن آگاهى پيدا كرده و در سير نامحدودش آن را پياده كند و كمال حقيقى او نيز در پرتو اين درك و اين عمل است كه كمك كننده مستقل در عالم را براى ترتب آثار موجودات و خويش ، فقط خدا دانسته و از او بخواهد، قرآن كريم از قول حضرت يعقوب عليه السلام خطاب به فرزندش نقل مى كند: والله المستعان على ما تصفون ^(1341)، *((*و خداوند فقط كمك جسته شده است بر آنچه شما توصيف مى كنيد*))* اين سخن پيامبر توحيدى است كه نمى فرمايد: من كمك مى گيرم بلكه بالاتر مى گويد كه جز خدا كمك كننده اى نيست و موجودات نيز جز از او كمك نمى گيرند و شبيه اين تعبير را خداوند متعال در قرآن كريم از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نقل مى كند.^(1342)
از آنجا كه انسان موجود مختارى است كه با آگاهى فعاليتهايش را انتخاب مى كند از اين جهت كمك جستن او از حق تعالى با ساير موجودات فرق دارد و داراى اقسامى است .
1- كمك گرفتن در امور تكوينى : يكى از جهات امتياز انسان ، بعد مادى اوست از جهت اينكه فعاليتهاى مادى او نيز داراى ابعاد مختلف و گسترده اى است كه كمتر موجودى از مخلوقات هستى به اين پايه مى رسد در عين حال با تمامى اين پيچيدگى ، به خداوند وابسته است كه اگر او آنى از كمك به انسان دريغ كند نابود مى شود، انسان موحد با تاءمل در اين خصوصيات ، خود را متكى به اين كانون كمال نامتناهى دانسته و در تمامى امور با پيمودن مسير عاديش ، از او كمك مى گيرد از اين جهت در شرع مقدس مستحب است كارها با *((*بسم الله الرحمن الرحيم *))* شروع شود، على عليه السلام نيز به محمد بن ابى بكر سفارش مى كند: *((*و اكثر الاستعانة بالله يكفك ما اهمك ، و يعنك على ما ينزل بك ^(1343)، *((*و زياد از خداوند كمك بگير تا امور مهمه ات را كفايت كند و كمك كند بر آنچه به تو نازل مى كند*))* و به امام حسن عليه السلام نيز سفارش مى فرمايد: و استعنته على امورك ^(1344)، *((*و از او بر اموراتت يارى مى جويى *))* و در قرآن كريم به دو مورد از موارد مهم ، استعانت به خداوند را در چيره شدن بر امور سفارش مى كند: استعينوا بالصبر و الصلاة ان الله مع الصابرين ^(1345)، *((*و به صبر - روزه و نماز يارى جوئيد زيرا خداوند با صابران است *))*.
2- كمك گرفتن در امور معنوى : خداوند متعال با فرستادن انبياء و اولياء عليهم السلام و دادن ابزار و لوازم به انسان ، كمك مهمى براى حركت تكاملى او نموده است لكن چون موانعى را نيز بر سر راه او - چه در وجودش و يا خارج وجودش - قرار داده است تا اختيارش را امتحان كند بايد براى فائق آمدن بر آنها از او كمك ديگرى گرفت و بدون استعانت به حق تعالى ، نمى توان شروع به تحقق هدف كرد و نه در آن ادامه داد، از اين جهت خداوند پس از دستور به گفتن : *((*اياك نعبد*))* كه ما را متوجه مى كند كه هدف چيست و كمال حقيقى هم آن است ، دستور مى دهد به گفتن : *((*اياك نستعين *))*، مبنى بر اينكه رسيدن به هدف جز با استعانت از او ميسر نيست و ما بتنهايى او را بندگى كنيم ، على عليه السلام پس از سفارشات و تنبهاتى مى فرمايد: و استعينوا الله على اداء واجب حقه ، و ما لايحصى من اعداد نعمه و احسانه ^(1346)، *((*و از خدا يارى جوييد بر اداء حق او و اداء حق آن نعمتها و احسانهاى غيرقابل شمارشش *))* و در جاى ديگر پس از سفارش به تقوى مى فرمايد: و ان تستعينوا عليها بالله ^(1347)، *((*و اينكه يارى طلب از خداوند بر تقوى *))* اين اولياء الهى قبل از سفارش به استعانت از خداوند، خودشان نيز اين گونه بودند: و نستعينه على رعاية حقوقه ^(1348)، *((*و از او يارى مى جوييم بر انجام حقوقش *))*.