سیاست خارجی ایران قبل و بعد از انقلاب

محسن پورقلی؛ تهیه کننده: مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

نسخه متنی -صفحه : 74/ 31
نمايش فراداده

ب ـ دوره افشاريه

هـنـگـامـى كـه نـادرشـاه افـشـار در رأ س قدرت قرار گرفت ، جنگ و استفاده از ابزار نظامى در تـحـصـيـل هـدفـهـاى سـيـاسـت خـارجـى كـشـور بـطـور كـم سـابـقـه اى رونـق گـرفت و به همين دليل مذاكره و ديپلماسى كاربرد گذشته خود را از دست داد.

به لحاظ لشكركشيهاى مداوم نادر، ثباتى كه در نتيجه استفاده از ديپلماسى و مذاكره وجود داشت ، رخت بر بست و به خاطر اوضاع متغيّر، روابط ديپلماتيك ايران و اروپا بطور چشمگيرى كاهش ‍ پيدا كرد.

روابط عثمانى و ايران در اين دوره همچنان تيره بود. گرچه نادرشاه در بهبود بخشيدن به اين تـيـرگـى ، كـوشش كرد امّا توفيق چندانى نيافت ؛ امّا روابط ايران و روسيه بطور چشمگيرى توسعه يافت .

ج ـ دوره زنديه

از مـشـخـصـه هاى بارز سياست خارجى ايران در دوره زنديه ، برقرارى آرامش و ثبات نسبى در كـشـور و روابط خارجى آن بود. برخلاف دوران صفويه و افشاريه كه ابزار نظامى و قشون كـشى امر متداولى بود، در اين مقطع تاريخى ، جز فتح بصره كه تنها حركت مهم نظامى كريم خـان بـود، اقـدام نـظـامـى چـندانى براى تحصيل هدفهاى خارجى صورت نگرفت . وجه اشتراك ديـگـر سـيـاسـت خـارجى ايران در دوره زنديه ، افشاريه و صفويه تيرگى روابط ايران با عثمانى بود.

در دوره كـريم خان زند، نسبت به دولتهاى اروپايى به ديده شك و ترديد توأ م با سؤ ظن و عدم اطمينان نگريسته مى شد. بنابراين ، روابط ديپلماتيك دربار زنديه و دولتهاى اروپايى گرمى سابق را نداشت . با مرگ كريم خان زند، دوره همزيستى مسالمت آميز ايران و روسيه نيز به پايان رسيد و دوره بى سابقه اى از برخوردهاى نظامى خونين و طولانى آغاز شد.

د ـ دوره قاجاريه

تـاريـخ ديپلماسى و سياست خارجى ايران به مفهوم واقعى آن همزمان با ظهور سلسله قاجاريه آغـاز شـد.

ايـن دوره ، عـصـر افـول سـيـاسـت خـارجـى بـوده و ايـران وارد بحرانى ترين برهه تاريخى خود گرديد.

بـا روى كـار آمـدن زمـامـداران نـالايق قاجار، سياست خارجى كشور دستخوش شكستها و ناكاميهاى تـلخـى شـد. بـاسـتـثـناى دوره كوتاه صدارت اميركبير، بقيه دوره حكومت قاجار به خاطر اتّخاذ سـيـاسـت خـارجـى نـسـنـجـيـده و غـلط، مـعـاهـدات خـفـّت بـار و زيـان آورى هـمـچون (گلستان)  و (تـركـمـنـچـاى)  بـه ايـران تـحـمـيـل گـرديد و امتيازات چشمگيرى به بيگانگان داده شد. با تـجـزيـه بـخـشـهـاى مـهـمـى از سـرزمـيـن ايـران در شـمـال ، استقلال و تماميت ارضى كشور ايران ، از چشم انداز مطلوبى برخوردار نبود.

در دوره كوتاه زمامدارى آغا محمد خان ، به دليل غلبه حسّ نظامى گرى وى به ساير جنبه ها و نـيـز اوضـاع و احـوال نـاشـى از انـتـقـال قـدرت و وجـود شـرايـط بـى ثـبـات در كـشـور، تحوّل مثبت و چشمگيرى در عرصه ديپلماسى ايران ظاهر نشد.

پس از آغا محمد خان ، هر يك از زمامداران قاجار از فتحعلى شاه تا احمد شاه ، كارنامه سياهى در سـيـاسـت خـارجـى و ديـپـلمـاسـى كـشـور از خـود بـر جـاى گـذاشتند. در طى اين دوره كه تا دهه اوّل قـرن حـاضر دوام يافت ، اساسى ترين مسأ له ايران رقابتهاى استعمارى روسيه تزارى ، بـريـتـانـيـا و فـرانـسـه بـود. بـنـابـرايـن ، روسـيـه تزارى با تجاوزات پى درپى خود از شـمـال بـه سـرزمين ايران ، به عنوان كانون خطر، جايگزين تهديدهاى نظامى سلاطين عثمانى شد.

ايـران در دوره قـاجـار فـاقـد يك ديپلماسى و سياست خارجى سنجيده و از پيش طراحى شده بود. غـفـلت و نـاآگـاهـى هـر يـك از زمـامـداران قـاجـار از هدفها، استراتژيها، منافع و جهت گيريهاى ديپلماسى دولتهاى اروپايى به ويژه روسيه ، انگليس و فرانسه ، ضربات جبران ناپذيرى بـر وجـهـه بـيـن المـللى ، مـنـافـع مـلى ، تـمـامـيـت ارضـى و استقلال همه جانبه كشور وارد آورد.