جمع بندى سياست خارجى ايران پيش از انقلاب اسلامى - سیاست خارجی ایران قبل و بعد از انقلاب نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سیاست خارجی ایران قبل و بعد از انقلاب - نسخه متنی

محسن پورقلی؛ تهیه کننده: مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

به دنبال توافق سران آمريكا و شوروى
(سابق) ـ جرالد فورد و لئونيد بـرژنـف ـ در (ولادى وسـتـك) مـبـنـى بـر حـلّ بـحـران ايـران و عـراق
، و نـيـز بـه دنـبال ملاقات وزيران خارجه ايران و عراق و همچنين ديدار (هوارى بومدين) به نمايندگى


از شـوروى بـا (انـور سـادات)  (بـه نـمـايـنـدگـى از آمـريـكـا) در اسـتـانـبـول ، در اجـلاس سـران
اوپـك ـ سـال 1353 شمسى ـ در الجزيره ، با وساطتى كه بين ايـران و عراق صورت گرفت ، محمدرضا پهلوى و
صدام حسين معاون رئيس جمهورى عراق ، بر سر ميز مذاكره نشستند.

اعـلامـيـه مـشـتـرك ايـران و عـراق در اسـفـنـد 1353 / 6 مـارس 1975 حـاصـل مذاكرات طولانى صدام حسين و
محمدرضا پهلوى بود كه اساس قراردادها و پروتكلهاى بعدى گرديد و از جمله مواد اين اعلاميه مشترك ،
تعيين حدود مرزهاى رودخانه اى بر اساس (خط تـالوگ) (190) بـود.(191) امـّا پـس از گـذشـت شـش سال ، در
تاريخ 1359 شمسى ، صدام حسين در مجمع ملّى عراق با سخنان فتنه انگيز، قرارداد 1975 الجزاير را ملغى اعلام
كرد و سرزمين اسلامى ايران را مورد تهاجم نظامى قرار داد و پس از تـحـمـيـل يـك جـنـگ طـولانـى به
ايران ، بدون دستيابى به هدف تجاوزكارانه اش ، قرارداد مذكور را مجدّداً به رسميت شناخت .(192)

جمع بندى سياست خارجى ايران
پيش از انقلاب اسلامى

در درسهاى گذشته ، با سياست خارجى ايران پيش ‍ از انقلاب تا حدودى آشنا شديم و اين مقوله را در
فـرايـنـد ظـهـور و سقوط سلسله ها و رژيمهاى سياسى مختلف در ايران بررسى كرديم . بـه دو دليـل نقطه
شروع اين مجموعه را ـ از نظر زمانى ـ، قرن شانزدهم ميلادى انتخاب كرديم يعنى ، زمان شكل گيرى دولت
صفوى .

دليـل نـخـسـت ايـن كـه بـه اعـتـقـاد اغـلب مـحـقـقـيـن ، ايـن مـقـطـع تـاريـخـى ، حـدّ فـاصـل
پـايان عصر قديم و سرآغاز عصر جديد در مناسبات بين المللى محسوب مى گردد و از آن زمـان پـايـه هـاى
اسـاسـى روابـط بـيـن المـلل و سـيـسـتـم كـشـورى مـسـتـقـل در حـال شـكـل گيرى بود. دليل ديگر
اينكه در اين برهه ، نخستين سيستم دولت ـ كشور مستقل در ايران پايه گذارى شد.

در حـدّ فـاصل نخستين دولت صفوى و سقوط سلطنت پهلوى ، پيشينه عملكرد ديپلماسى ايران را مورد بحث
قرار داديم و اينك به منظور عرضه شمايى كلّى از سياست خارجى كشور در اين دوره ، به جمع بندى تحوّلات و
سير دگرگونى ديپلماسى و روابط خارجى كشور مى پردازيم .

روندكلى سياست خارجى ايران از ظهور سلسله صفويه تاسقوط پهلوى

الف ـ دوره صفويه

يـكـى از مشغله هاى اساسى سياست خارجى ايران در دوره صفويه ، امپراتورى عثمانى بود. اين امپراتورى ،
با اتّخاذ سياست تجديد نظر طلبانه علاوه بر ايران ، دولتهاى مسيحى اروپا را نـيـز در مـعرض تهديد
قرار داده بود و پيشرويهاى آن در خاك اروپا، زمامداران ممالك اروپايى را بـه وحـشت انداخته و آنان
را براى چاره جويى از اين خطر جدّى به تكاپو و كوشش واداشته بود.

ايـن مـسـأ له عـامـل عـمـده اى در نـزديـك شـدن زمـامـداران اروپـا بـه دربـار صـفـوى بـود. شـاه
اسـمـاعـيـل صفوى توسعه روابط سياسى ايران با كشورهاى منطقه را بطور جدّى تعقيب كرد و بـه
درخـواسـت دولتـهـاى اروپـايـى ، مبنى بر توسعه روابط سياسى با آنان تمايلى نشان نـداد، امـّا
مـوضـع گـيـرى خـصـمـانه سلاطين عثمانى سبب تغيير محور ديپلماسى ايران به سمت دول اروپـايـى
گـرديـد. مـحـور عـمـده ديـپلماسى ايران در اين دوره جلب اتّحاد نظامى دولتهاى اروپايى عليه تركان
عثمانى بود.

بـا دسـت بـه دسـت شـدن قـدرت در سـلسـله صفويه ، سياست خارجى ايران دستخوش نوسان و فـراز و نـشـيـب
مـى شـد. بـه عـنـوان مـثـال ، بـرخـلاف دوره شـاه اسـماعيل كه روابط ايران با كشورهاى اروپايى رونق
داشت ، در دوره شاه طهماسب ، ديپلماتهاى اروپـايـى در دربـار صـفـوى مـيـدان مـانـور چـنـدانـى
نـداشـتـنـد؛ امـّا بـا انـتـقـال قدرت به شاه عباس كبير، مجدّداً مناسبات ديپلماتيك ايران و
دولتهاى اروپايى شكوفا شد و دايره مناسبات دربار صفويه و اروپاييان بطور چشمگيرى توسعه يافت .

بـطـور كـلّى هـدفـهـاى اسـاسـى سياست خارجى ايران در دوره سلسله صفويه ، عبارت بود از:

اتحاد نظامى
عليه عثمانى ، انجام اصلاحات نظامى و تهيه ساز و برگ جنگى از اروپا، بسط و گـسـتـرش بـازرگـانـى بين
ايران و دولتهاى اروپايى بويژه صدور ابريشم و بالاخره ، تـشـديـد رقـابـت و ضـديـت مـيـان دول
اسـتـعمارگر اروپايى به منظور بهره گيرى از نيروى دريـايـى آنـهـا عليه يكديگر در جهت كاهش حضور
استعمارى آنها در خليج فارس كه البته همه ايـنـهـا بـراى رسـيـدن بـه يـك هـدف اسـاسـى يـعـنـى
حـفـظ سـلطـنـت و تـداوم بـقاى آن تعقيب و دنبال مى شد.

/ 74