ج ـ مبانى تاريخى ايده حكومت جهانى اسلام
افزون بر آيات نورانى قرآن و تصريح قانون اسـاسـى ، در تاريخ صدر اسلام و دوره حيات پر خير و بركت پيامبر گرامى اسلام (ص) به فـرازهـايـى بـرمـى خـوريم كه
حكايت از كوشش آن حضرت در راستاى پياده شدن حكومت جهانى اسلام دارند.پـيـامـبـر(ص) در راه انـجام رسالت جهانى ، گامهاى بلندى برداشت و در دوره كوتاه زمامدارى خـود،
ديـپـلمـاسـى فـعـّالى را در جـهـت مـعـرّفـى آيـيـن خود به كار گرفت ؛ و با نامه نوشتن و
فـرسـتـادن پـيـك هـاى مـخـصـوص نـزد رؤ سـاى قبايل و سران كشورهاى آن روزگار، و نيز با گـسـيـل
پـيك هاى تبليغى به نقاط مختلف جهان ، به همه اعلام كرد كه او مأ مور انجام يك وظيفه جهانى است .كتاب (مكاتيب الرّسول) مشخّصات 44 نامه سياسى پيامبر(ص) را ذكر مى كند كه آنها را از مـديـنـه بـراى
سـران كـشـورهـا، قـبـايـل ، اسـقـفـهـا و مـردان صـاحـب نـفـوذ ارسال فرموده است .(198)
به سوى برقرارى حكومت جهانى اسلام
يـكـى از مـسـائل اسـاسـى كـه فـراروى نـخـبـگـان و مـتـفـكـران جـهـان اسـلام در يـكـصـد سالاخير مطرح بوده ، چگونگى و راههاى عملى برقرارى حكومت واحد جهانى است . با نگرشى بـه انديشه و تفكّر
سياسى در اسلام معاصر به آرأ و نظريه هاى متفاوتى بر مى خوريم كه هر يك از انديشمندان اسلامى در اين
زمينه عرضه كرده اند. شدّت تهاجم استعمار به مشرق زمين ، بـه ويژه به تمدّن اسلامى در دو قرن اخير،
نخبگان دينى را بيش از پيش به تكاپو واداشت تـا راههاى عملى رشد و بالندگى و عالمگير شدن اسلام را
بيابند. در اين زمينه مى توان به انـديـشـه هـاى سـيّد جمال الدين اسدآبادى ، شيخ محمّد عبده ،
عبدالرحمن كواكبى ، نوّاب صفوى ، سـيـّد قـطـب ، آيت ا... كاشانى ، حضرت امام خمينى (ره) و ديگران
اشاره كرد.در اينجا مى توان به دو گام مهم و اساسى اشاره كرد كه زمينه تحقّق آرمان حكومت واحد جهانى
را فراهم مى آورد:
الف ـ حـضـور در صحنه نظام جهانى
اين نكته پرواضح است كه با توجه به اسلامى بودن انـقـلاب و جـهـانـشـمولى اسلام ، حكومت اسلامى نمى تواند خود را در محدوده اهداف ملى و يا حتّى مـنـطـقـه اى
مـحـبـوس كـنـد. جـمـهـورى اسـلامـى ايـران بـا طـرح يـك اسـتـراتـژى نـويـن و بـى بـديـل بـه نـام
(سـيـاسـت نه شرقى ، نه غربى ، جمهورى اسلامى) نفى مكاتب غير الهى را اعلام و مدّعى طرح و برنامه
تازه اى براى جامعه بشرى شد.در چـارچـوب (سـيـاسـت نـه شـرقـى ، نـه غـربـى) جـهـت گـيرى تازه اى را كه عبارت از عدم وابستگى به
دو بلوك شرق و غرب بود اعلام كرد و با طرد مكاتب ماركسيستى و كاپيتاليستى ، بـه عـنـوان
پـيـشـقـراول و بـنـيـانگذار مكتبى جهانى ، كه سعادت همه ابناى بشر را در برمى گيرد، يعنى حكومت
اسلامى را مطرح كرد. با اين ملاحظات ، لازمه تعقيب سياست نه شرقى ، نه غربى و پياده كردن مكتب جهانى
اسلام ، حضور فعالانه در صحنه نظام بين المللى است .يكى ديگر از لوازم تحقّق ايده عالمگير شدن اسلام ، ايجاد وحدت و تحكيم مبانى و پايه هاى آن در ميان
ملّتهاى مسلمان است .اصل يازدهم قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران با استناد به آيه اى از قرآن كريم ، دولت را مـوظـّف
كـرده تـا سـيـاسـت كـلّى خـود را در راسـتـاى تـحـقـّق وحـدت و يـكـپـارچگى همه جانبه ملل اسلامى
تنظيم كند. ملاحظه مى كنيم كه تلاش در جهت برقرارى حكومت جهانى اسلام از طريق ايـجـاد وحـدت ، در
قـانـون اسـاسـى مـا مـورد تـوجـه قـرار گـرفـتـه اسـت . در اصل يازدهم قانون اساسى چنين آمده است :به حكم آيه كريمه:(اِنَّ هذِهِ اُمَّتُكُمْ اُمًّْ واحِدًَْ وَ اَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ)همه
مسلمانان
يـك امـّتـنـد و دولت جـمـهـورى اسلامى ايران موظّف است سياست كلى خود را بر پايه ائتلاف و اتـّحـاد
مـلل اسـلامـى قـرار دهـد و كـوشـش پـيـگـيـر بـه عمل آورد تا وحدت سياسى ، اقتصادى و فرهنگى جهان
اسلام را تحقّق بخشد.