روابط ايران و آمريكا از پيروزى انقلاب اسلامى تا سقوط دولت موقّت - سیاست خارجی ایران قبل و بعد از انقلاب نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سیاست خارجی ایران قبل و بعد از انقلاب - نسخه متنی

محسن پورقلی؛ تهیه کننده: مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

روابط ايران و آمريكا از پيروزى انقلاب اسلامى تا سقوط دولت موقّت

پـس از پـيـروزى انـقلاب اسلامى ، دولتى ميانه رو بر سر كار آمد كه نه انقلابى بود و نه اعتقادى به
حركتهاى انقلابى داشت و نه داراى درك صحيحى از انقلاب بود. محور عمده و يكى از اصـول سـيـاسـت خـارجى

دولت موقّت برقرارى رابطه تنگاتنگ با آمريكا و دولتهاى غربى بود. از ابتداى روى كار آمدن ليبرالها،
سياست مسالمت آميز و سازشكارى در برابر غارتگران بـين المللى از جمله آمريكا در دستور كار دولت
موقّت قرار گرفت . اتخاذ چنين سياستى ريشه در غـربـزدگـى ليـبـرالهـا داشـت .

يـكـى از اصول فكرى
دولت موقّت ، توجه بيش از حدّ به فـرهـنـگ و تـمـدّن غـربـى بـود در حـالى كـه احـيـاى تـمـدن
اصـيـل اسـلامـى از اهـداف مـهـم و آرمـانـهاى انقلاب اسلامى بود. همين اختلاف در بينش سبب بروز
دوگانگى و تضادّ در سياست خارجى جمهورى اسلامى ايران شده بود.(284)

بـرداشـتهاى نادرست دولت موقّت از اصول بنيادين و مبانى سياست خارجى ايران نظير سياست نـه شـرقـى ،
نـه غـربـى و چـگـونـگى تنظيم ديپلماسى كشور نسبت به آمريكا از وجوه آشكار تـضـاد مـيـان رهبر كبير
انقلاب و دولت بازرگان بود. برداشت وى از سياست نه شرقى ، نه غـربى همان سياست (موازنه منفى)  دكتر
مصدّق بود، در حالى كه از اين سياست ، مفهوم تهاجم عـليـه آمـريـكا را برداشت نمى كرد، از ديد رهبر
انقلاب ، ابرقدرتهاى شرق و غرب به عنوان مـجـمـوعـه واحـدى از كـفر و استكبار، منفور و مطرود بوده و
مبارزه با آنها از اهداف اصلى سياست خارجى كشور محسوب مى گرديد.

از ديگر جنبه هاى متضاد سياست خارجى ايران در سالهاى اوّليه پس از انقلاب عدم توجه دولت بازرگان به
اهميّت و نقش سياست خارجى بود؛ در حالى كه رهبر كبير انقلاب از روزهاى اوّليه نـهـضـت بـه مـسـائل
سياست خارجى ، توجه و عنايت خاصى نشان مى دادند. قطع ريشه هاى نفوذ آمريكا از ايران يكى از محورهاى
مبارزات حضرت امام خمينى (ره)  بود و پيروزى انقلاب اسلامى سبب فروپاشى روابط سلطه آميز آمريكا با
ايران شد، امّا دولت موقّت ، سياست خارجى خود را در عـمـل در راسـتـاى بـازسازى ، ترميم و گسترش
رابطه با آمريكا قرار داد.

اين دولت با در پيش گرفتن مذاكرات مستقيم و غير مستقيم مى كوشيد پاى افراد
و كارشناسان اخراجى آمريكايى را بـه ايـران دوبـاره بـاز كـند و با تسخير لانه جاسوسى بطور جدّى
مخالفت كرد و چون در سياستهاى خود با شكست كامل مواجه شد، مجبور به استعفا گرديد.(285)

وزراى خارجه دولت موقّت كه در طول حكومت نُه ماهه در رأ س دستگاه سياست خارجى كشور قرار گـرفـتـنـد،
اعتقادى به اصول سياست خارجى مستقل دولت اسلامى نداشتند و مى كوشيدند از هر فرصتى در برقرارى مجدد
رابطه با آمريكا به هر قيمت ممكن استفاده كنند!(286)

آمـريـكـا به دنبال ناكامى در طرحهاى نجات رژيم پهلوى از سقوط حتمى و يا ايجاد انحراف در مـسـيـر
انـقـلاب ، درصـدد بـرآمـد تـا با تغيير تاكتيكها و شيوه هاى قبلى ، از طُرُق ديگرى به مـنـافـع
نـامشروع و از دست رفته اش در ايران دست يابد. بنابراين هدف اصلى سياست خارجى ايـن كـشور در ماههاى
اوّليه پس از پيروزى انقلاب ، تثبيت يك دولت ميانه رو و سازشكار بود. آمـريـكـا مى كوشيد
ناسيوناليستهاى غير مذهبى و ميانه رو، قدرت را قبضه كنند. در واقع تثبيت حـاكـمـيـت دولت مـوقـّت از
اميدهاى اصلى اين كشور بود و اين روند تا تسخير لانه جاسوسى و سقوط دولت بازرگان ادامه يافت .(287)

تسخير لانه جاسوسى و پيامدهاى آن در سياست خارجى ايران نسبت به آمريكا

اهـمـيـّت و ارزش حـيـاتـى ايران براى آمريكا چيزى نبود كه زمامداران اين كشور به زودى و به آسـانـى
از آن چـشـم پـوشـى كـنـنـد. آنـها در كمال ناباورى و در بُهت و حيرت با مشاهده طوفان سـهـمـگـيـنى
كه انقلاب ضد استكبارى بر پا كرده بود، هرگز حاضر نبودند ايران را از دست رفـتـه تـلقـّى كنند. در
شرايطى كه هنوز آثار خونهاى پاك شهداى انقلاب كه در اعتراض به سـلطـه اسـتـبداد و استكبار بر سنگ
فرش خيابانها و ديوارها نقش بسته بود، آمريكا تلاشهاى دامـنـه دار و سـازمـان يـافـتـه اى را آغـاز
كـرد تـا بـه هـر قـيـمت ممكن وضع را به حالت سابق برگردانده و ايران را دوباره به مدار سلطه اهريمنى
خود بكشاند.

اسـنـاد بـه دسـت آمـده از سـفـارتخانه آمريكا در تهران كه به (لانه جاسوسى)  معروف شد، ثابت كرد كه
اين سفارتخانه و ساير كنسولگريهاى آمريكا در ايران به سرعت دست به كار شده و به جمع آورى اطلاعات
دقيقى راجع به شخصيتهاى مختلف انقلاب ، سازمانهاى سياسى و نـظـامـى مـبـادرت ورزيـده و بـه شـكـل
پـرونـده هـاى مـفـصـّلى نـگـهـدارى مـى كـردنـد و پـس از تـكميل اطلاعات ، آنها را جهت توطئه چينى
و استفاده مقامات آمريكايى عليه انقلاب اسلامى نوپا، بـه واشـنـگتن ارسال مى كردند.(288)

/ 74