نگاهی به زندگانی سیاسی امام جواد (علیه السلام)

جعفر مرتضی عاملی؛ مترجم: سید محمد حسینی

نسخه متنی -صفحه : 49/ 43
نمايش فراداده

جعفر مرتضى الحسينى العاملى

1- در اين باره ، و براى آگاهى از بخشى از نقشى كه امام سجاد عليه السلام ايفا نمود، به مقاله ما زير عنوان امام سجاد، زنده كننده دوباره اسلام در كتاب دراسات و بحوث فى التاريخ والاسلام ج 1، به همين قلم ، مراجعه شود.

2- اوست كه در ميان مردم بى دانش ، از خودشان فرستاده اى برانگيخت تا آيات او را بر آنان بخواند و آنان را تزكيه نمايد و كتاب و حكمتشان بياموزد. اگرچه پيش از اين در گمراهى آشكار بودند - سوره جمعه آيه 2.

3- آنچه در اين فراز آمد از اشارات محقق پژوهشگر، شيخ على احمدى است .

4- اين احاديث را كه بسيار فراوان هستند، در: بحار الانوار، ج 72، ص 82 - 68 و ج 2، ص 79 - 75 - 74، و سفينه البحار، ج 1، ص 491 - 490 و قصارالجمل ، ص 227 - 225 بنگريد.

5- به شرح حال هشام بن حكم در كتبى مانند قاموس الرجال ، ج 9 مراجعه شود.

6- به احوالات هشام مراجعه شود. نكته اخير را محقق متتبع ، شيخ على احمدى متذكر گرديده است .

7- الغيبه - شيخ طوسى ، ص 20، و بحار الانوار و... .

8- مراجعه كنيد به : عيون اخبار الرضا عليه السلام ، ج 2، ص 135. مجله مدينه العلم ، سال اول ، ص ‍ 415. به نقل از نويسنده تاريخ نيشابور والمناوى در شرح جامع صغير. والصواعق المحرقه ، ص 202. ينابيع الموده ، ص 364 و 385. بحارالانوار، ج 49، صفحات 127 - 126- 123. الفصول المهمه - ابن صباغ مالكى ، ص 240. نورالابصار، ص 154. كشف الغمه ، ج 3، ص 98. و مسند الامام الرضا عليه السلام ، ج 1، ص 44 - 43. به نقل از كتاب توحيد، و معانى الاخبار، و نيز مراجعه شود به : نزهه المجالس ، ج 1، ص 22. حيله الاولياء، ج 3، ص 192. و امالى صدوق ، ص 209 - 208.

9- پاره اى از آنچه گذشت ، از اشارات علامه ، احمدى حفظه الله است .

10- الفصول المهمه - ابن صباغ مالكى ، ص 226، الارشاد - مفيد، ص 314. و بحارالانوار، ج 50، ص ‍ 203.

11- نقش الخوانيم لدى الائمه عليهم السلام ص 39 - 38 مراجعه شود.

12- قسمت داخل پرانتز از محقق متتبع ، سيد مهدى روحانى حفظه الله مى باشد.

13- مراجعه كنيد به : بحارالانوار، ج 50، ص 36 و 104. كافى ، ج 1، ص 258. رجال كشى ، ص 430 - 429. و قاموس الرجال ، ج 6، ص 437 - 436. متن كامل مربوط به اين مطلب در آخر فصل سوم آورده مى شود.

14- دلائل الامامه ، ص 204

15- در روايتى كه در كتاب مناقب ، ج 4، ص 384 - 382 و بحارالانوار،، ج 50، ص 91-90 و 85 - 80 نقل گرديده آمده است :

وارد مدينه شديم و به محل اجتماع مردم وارد شديم ، مردم جمع بودند ما نيز با آنان نشستيم . در اين هنگام عبدالله بن موسى كه پيرمردى بود وارد گشت ، پس مردم بگفتند: اين است امام ما.

فقهاء گفتند: ما از ابى جعفر و ابى عبدالله عليهما السلام روايت شده ايم كه : بعد از حسن و حسين عليهما السلام ، امامت در دو برادر جمع نمى شود، پس اين امام ما نيست . عبدالله آمد و در صدر مجلس ‍ نشست .

مردى گفت : خدايت عزيز بدارد، چه مى گويى در مورد مردى كه با ماده الاغى در آميخته ؟ عبدالله گفت : دستش قطع شده ، بر او حد جارى مى شود و به مدت يك سال تبعيد مى گردد.

ديگرى برخاسته و گفت : چه مى گويى درباره مردى كه به تعداد ستارگان آسمان همسرش را طلاق داده است ؟ عبدالله گفت : همسرش از او جدا مى شود همچون جدايى برج جوزا و عقاب تيزبال از زمين .

پس ما از جرات و جسارت او در خطا گويى متحير گشتيم ، در اين هنگام ابوجعفر عليه السلام وارد گشت و او را هشت سال سن بود، در مقابل او از جا برخاستيم . او بر مردم سلام كرد و عبدالله بن موسى از جاى خود برخاست و ابوجعفر عليه السلام در صدر مجلس نشست ، سپس گفت : بپرسيد خدايتان رحمت كند.

پس مرد اولى برخاست و گفت : خدايت اصلاح كند چه مى گويى در مورد مردى كه با ماده الاغى در آميخته ؟ ابو جعفر گفت : آن مرد به كمتر از حد شلاق زده مى شود و قيمت الاغ از او گرفته مى شود و سوار شدن بر آن