زندگانی حضرت زینب (سلام الله علیها)

مصطفی اولیایی

نسخه متنی -صفحه : 49/ 12
نمايش فراداده

مـرتـكـب شـده انـد، بـا كـمـال وقـار و مـتـانـت ، در عـيـن حال كوبنده و رسا، انقلابى و افشاگرانه ، چنين ندبه مى كند:

((وا محمداه !

آفريننده آسمان بر تو رحمت كند، اين حسين تو است كه با اعضاى پاره پاره در خون خويش آغشته است .

و اين دختران تو مى باشند كه اسير شده اند.

و اين حسين است كه حرامزاده ها او را به قتل رساندند.

پدر و مادرم فداى آن كس باد كه سراپرده اش را سرنگون ساختند!

پدر و مادرم فداى آن كس باد كه جدش رسول خدا و فرزند نبى هدى بود!

پدر و مادرم فداى محمد مصطفى و جانم فداى خديجه كبرى و على مرتضى و فاطمه زهرا باد!

جانم فداى آن كس باد كه آفتاب به خاطر او بازگشت تا او نماز بخواند)).

وقـتـى حـضـرت زيـنب كبرى عليهاالسّلام اين كلمات هشدار دهنده را بر زبان آورد، دوست و دشمن از سخنان او بناليدند و زار، زار بگريستند. (28)

امـام زيـن العـابـديـن عليه السّلام مى فرمايد وقتى در كربلا به ما رسيد، آنچه رسيد و پـدرم و يـاران و فـرزنـدان و بـرادران و كـسـان او بـه درجـه شـهـادت نـايـل آمـدند و حرم محترم و زنان او را بر جهاز شتران برنشاندند و مى خواستند ما را به سـوى كـوفـه كوچ دهند، چون ديدم كه اجساد تمامى شهدا در خاك و خون افتاده و مدفون و پـوشـيـده نـيستند، بارى گران در سينه ام احساس كردم و افسردگى شديدى به من دست داد، ايـن حـالت غـم و افـسـردگـى من بر عمّه ام جناب زينب كبرى دختر على مرتضى آشكار شد، گفت :

((اى يادگار جد و پدر و برادرم ! چه شده ؟ كه تو را چنين افسرده مى بينم )).

گفتم :

((چگونه ناراحت نباشم ؟ بـا اينكه پدر بزرگوارم و سيد و تبار خويش و برادران و عموها و عموزادگان و كسانم را در ميان خاك و خون مى نگرم كه در اين بيابان ، ايشان را افكنده اند و جامه از تن ايشان بيرون كرده اند، نه كسى را به سوى ايشان نظرى و نه كسى را به كوى ايشان گذرى است .

گويا ايشان را از كفار ترك و ديلم مى شمارند؟!)).

حضرت زينب گفت ((از آنچه مى بينى نگران نباش ، بـه خـدا قـسـم ! ايـن عهد و پيمانى است كه از رسول خدا به جد تو و پدر تو و عمّ تو، استوار افتاده است و خداى تعالى ، گروهى از همين مردمان را (كـه فـراعـنـه زمـيـن ايـشـان را نـمـى شـنـاسـنـد و اهـل آسـمـان بـه حال آنان آگاهند و دستشان به خون اين شهدا آلوده نيست ) عهد و ميثاق گرفته تا اين اعضاى پراكنده و اجساد پاره پاره را گردآورى كنند و به خاك بسپارند و بر قبر و ضريح مقدس سيدالشهداءِ عليه السّلام نشانى و گنبدى برخواهند كشيد كه با گذشت زمان و گردش ايام و دهور، هرگز كهنه و فرسوده نگردد، هرچند روزگاران دراز و زمانهاى طولانى بر آن بگذرد، آثارش محو نگردد و هرگز نشانش از بين نرود.

هرچند پيشوايان كفر و گمراهى ، در محو آن بكوشند، ظهورش بيشتر و نمايشش فزونتر و رفعتش برتر گردد)).

امام زين العابدين عليه السّلام پرسيدند: اين خبر از كيست ؟