زندگانی حضرت زینب (سلام الله علیها)

مصطفی اولیایی

نسخه متنی -صفحه : 49/ 34
نمايش فراداده

مـورد مـحـل دفـن آن بـزرگـوار، بـه سـادگـى نـمـى تـوان اظـهـار نـظـر كـرد. روى هـمـيـن اصـل ، شـانـزده سـال پـيـش كه اين كتاب را نوشتم و نخستين بار در ((روزنامه زن روز)) مـنـشـتـر شد و بعد به همت دفتر انتشارات جامعه مدرسين حوزه علميه قـم مكرر چاپ و منتشر گـرديـد، در مـورد مـحـل دفـن حـضرت زينب ، سكوت اختيار كردم ؛ زيرا نمى خواستم خداى نـخـواسـتـه چـيـزى بـنـويـسـم كـه درسـت نـبـاشـد. از آن تـاريـخ بـه بـعـد، هـمـيـشه به دنبال اين گمشده در فحص و تفحص بوده ام ، لذا سه بار به ((سوريه )) سفر كرده ام و بـارهـا در ((زيـنـبـيـه ))، هـفت كيلومترى دمشق ، به اميد آنكه همانجا مزار اطهرش باشد، به زيـارت پـرداخـتـه ام . در سفرهايى هم كه سعادت زيارت حج نصيبم شده ، سالهايى كه رفـتـن به قبرستان بقيع آزاد بود، تا آنجا كه مقدورم بوده ، نسبت به قبور موجود در آن مـكـان مـقـدس نـيـز جستجو كرده ام ، متاءسفانه ردپايى از مرقد زينب عليهاالسّلام نيافتم . اكـنـون كـه در كـتـاب مـوجود، قرار شد تجديد نظرى كنم ، لازم مى دانم در مورد مكان دفن حضرتش ، اظهار نظرى كرده باشم .

برخى از تاريخ ‌نويسان با كمال اطمينان ، محل دفن وى را ((مدينه منوره )) مى دانند و به خـارج شـدن او از مـديـنه ، بعد از بازگشت از اسارت ، اعتقادى ندارند و هردو مكان منسوب به حضرتش را در مصر و شام مورد ترديد قرار مى دهند. (91)

گروهى ديگر با قاطعيّت ، معتقدند كه محل دفن وى در ((مصر)) است ، چرا كه در آنجا مزار و گنبد و بارگاهى مهم ، به نام ((زينبيه )) وجود دارد كه زيارتگاه مشتاقان حضرتش مى باشد. (92)

گـروه سـوم هـم سـخت بر اين معتقدند كه ((زينبيه اى كه نزديك دمشق در سوريه )) است ، مرقد مطهرش مى باشد.

البته هركدام از اين مورخين ، براى اثبات نظريه خود، دلايلى هم ذكر و نظريات ديگران را رد مـى كـنـنـد؛ مـثـلاً آنـانكه زينبيه شام را مدفن او مى دانند، مى گويند:((زينبيه مصر)) درسـت اسـت كـه در آن ((زيـنـب بـنـت على بن ابيطالب )) است ولى اين ((زينب )) از همسران ديگر آن جناب مى باشد، نه از حضرت زهرا عليهاالسّلام يعنى وى ، خواهر پدرى حضرت زينب كبرى است .

گـروهـى ديـگـر مـى گـويـنـد: او ((زيـنـب بـنـت يحيى )) است . آن دسته هم كه مى پسندند ((زيـنـبيه مصر))

از آن وى باشد، با دلايل فراوان ، رفتن حضرت زينب به شام را رد مى كـنـنـد و مى گويند: با وجود ديدن آن همه مصايب ، امكان نداشته آن حضرت رغبت رفتن به شام را كند.

گـروه ديگرى نيز بر اين عقيده اند كه بعد از ((واقعه حرّه )) و نهب و غارت و كشتار مردم مـديـنـه در سـال 63 هـجـرى ، جـناب ((عبداللّه بن جعفر)) شوهر حضرت زينب عليهاالسّلام وقـتـى ديـد كـه جـنـاب ، سـخت متاءلم است و از سويى در مدينه هم وبا و طاعون پيدا شده بـود، بـا خانواده خويش به ييلاقى كه در شام داشت ، رفت . حضرت زينب در آنجا مريض شـد و در هـفـت كـيـلومـتـرى دمـشـق ، در هـمان ييلاق كه اكنون ((زينبيّه )) است ، از دنيا رفت و همانجا به خاك سپرده شد. (93)

گـروهـى هم كه ((مدينه )) را محل دفن مى پسندند، مى گويند: او بعد از ((واقعه دلخراش كـربـلا)) و ورود بـه مـديـنه ، مدت زيادى زندگى نكرده و از مدينه هم خارج نشده است و مخفى بودن قبرش را هم نظير اختفاى قبر مادرش حضرت زهرا عليهاالسّلام مى دانند.

امـا آنـچـه در ايـن مـيـان جـالب مـى نـمايد اينكه همان طور كه خود او در سخنانش به يزيد فـرمـود:((تـو نـمى توانى نام و آوازه ما را محو و نابود كنى ))، عظمت مقام اين خاندان تا بـدان پايه است كه مردم هر مكانى مى كوشند آنان را به خود منصوب و نزديك جلوه دهند. امروز، سه محل به نام مزار