زندگانی حضرت زینب (سلام الله علیها)

مصطفی اولیایی

نسخه متنی -صفحه : 49/ 37
نمايش فراداده

غارت شدند. و اين واقعه كه در تاريخ اسلام به ((واقـعـه حرّه )) (102) معروف است (103) خود عاملى ديگر براى سـرنـگـونى حكومت اموى و افشاى مظالم آنان شد. و گروه هاى ديگرى از مردم را به خود آورد.

بـعـد از ايـن واقـعـه ، بـنـى اميه در مكه نيز چهره كريه خود را نشان دادند و هرچه بيشتر سـعـى در آرام كـردن مـردم نـمـودنـد و هـر اقـدامـى كـه كردند، بيشتر از گذشته ، آبروى نـداشـتـه خـود را بر باد دادند. تا آنجا كه نسبت به خانه مباركه كعبه و حرم شريف نيز اهـانـتـهـايـى روا داشتند و اسباب نارضايتى جهان اسلام را فراهم آوردند. تا بالا خره در ربيع الاول 64 هجرى قمرى ، يزيد مُرد و ننگى ابدى با خود به همراه برد.

عـلت مـرگ يـزيـد بـه درستى روشن نيست ، ولى چنين برمى آيد كه به وسيله ((سلمى )) دخـتـر ((حـجـر بـن عـدى كندى )) و با همكارى ((عبدالرحمان )) برادرزاده حجر، مسموم شد و براى هميشه دنياى اسلام از لوث وجود ناپاكش تطهير شد. و ديرى نگذشت كه موج انتقام جويى مردم از كليه جنايتكاران واقعه كربلا به حركت درآمد.

قيام توّابين

امـا مـردم كوفه بعد از شهادت حضرت سيدالشهدا و قيام عبداللّه عفيف و شهادت او، هرگز آرام نگرفتند و كوفه بعد از واقعه كربلا، شاهد حوادث فراوانى بود.

هـنـوز از حـادثـه جانگداز كربلا ديرى نگذشته بود كه مردم كوفه ؛ يعنى همان افرادى كـه ابـتـدا حـضرت ابى عبداللّه عليه السّلام را دعوت كرده و سپس تنهايش گذاردند، در خـانه ((سليمان بن صرد)) جمع شدند. و همين شخص با چهار نفر ديگر به نامهاى ((مسيب بـن نـجـيـبـه ، عـبـداللّه بـن سـعـد ازدى ، عـبـداللّه بـن وال تـمـيـمـى و رفـاعـة بـن شـداد))، با يكديگر پيمان بسته و هم سوگند شدند كه بر عـليـه جـنايتكاران كربلا قيام نمايند و انتقام خون شهدا را بگيرند. اين عده ، ((سليمان )) را امـيـر قـرار دادند تا طبقه ناراضى از اموى با وى بيعت كنند. ايشان همچنين تعهد كردند كـه بـعـد از پـاك كردن جامعه اسلام از لوث جنايتكاران و تسلط بر اوضاع ، حضرت امام زين العابدين عليه السّلام را بر مسند خلافت مسلمين بنشانند.

بـديـن صـورت ، در مـيـان مـحـيـط تـرس و وحـشـت و كـنترل و تهديد و رعب طرفداران حكومت بنى اميه ، سليمان ، نامه هايى به اطراف نوشت و مـردم را بـه قـيـام عـليـه يـزيـديـان دعـوت كـرد تـا بـالا خـره پـس ‍ از چـهـار سال دعوت ، در سال 65 هجرى بپاخاست ، در حالى كه شانزده هزار نفر با او بيعت كرده بودند. به اتفاق چهارهزار نفر از اين عده به طرف كربلا حركت كرد. (104)

بـعـد از گـريه و زارى بر قبور شهدا و پاشيدن عطر بر مراقد مطهره و توبه و اظهار ندامت از گذشته ، پس از سه روز اقامت در كربلا، به سوى دمشق ، مقر حكومت امويان حركت كردند.

ايـنـان در ابـتـدا ضرباتى كارى بر پيكر ارتش بنى اميه وارد آوردند، ولى با شهادت ((سـليـمـان ))، مـوقـتا گرفتن انتقام از جنايتكاران ، چندى به تاءخير افتاد. (105)

انتقام از جنايتكاران

امـا ديـرى نـپـايـيـد كـه ((مـخـتـار بـن ابـوعـبـيـد ثـقـفـى )) كـه چـنـدى قـبـل از واقـعه كربلا به واسطه طرفدارى از امام حسين عليه السّلام و حمايت از مسلم ، از سوى ابن زياد زندانى شده بود و نتوانست در جريان كربلا به يارى امام خود بشتابد، از زنـدان ابـن زيـاد آزاد شـد و كـار نـاتـمـام ((سـليـمـان بـن صـرد)) را كامل كرد.

((مختار)) يكى از دلاوران نامى عرب و رشيدان روزگار بود. وى از جمله ارادتمندان خاندان طـهـارت و عـصـمـت و شـيـعيان على عليه السّلام به شمار مى رفت . روزى همين مختار، دست مولى الموحدين على بن ابيطالب عليه السّلام را بوسه مى زد، حضرت فرمود:

((پسرم حسين عليه السّلام شهيد خواهد شد، جوانى ثقفى جنايتكاران و قاتلان ما را نابود خواهد كرد و آن شخص ، ((مختار پسر ابوعبيده ثقفى است )). (106)

داستان قيام و بيان شخصيت مختار و اينكه چگونه از زندان آزاد شد، خود احتياج به كتابى مـفـصـل دارد و