ریشه های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی قیام امام حسین (ع)

حسین عبدالمحمدی

نسخه متنی -صفحه : 139/ 38
نمايش فراداده

كشيدند. قرآن كريم در آيات متعدد از وجود اين عناصر در عصر رسالت خبر مى دهد كه برخى از آيات را متذكّر مى شويم : (وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يَقُولُ امَنّا بِاللّهِ فَاِذا اُوذِىَ فِى اللّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النّاسِ كَعَذابِ اللّهِ وَ لَئِنْ جـاءَ نـَصـْرٌ مـِنْ رَّبِّكَ لَيـَقـُولُنَّ اِنـّا كـُنـّا مَعَكُمْ اَوَلَيسَ اللّه بِاَعْلَمَ بِما فى صُدُورِ) و از مردم كـسـانـى هستند كه مى گويند: (به خدا ايمان آورده ايم .) امّا هنگامى كه در راه خدا شكنجه و آزار مـى بـينند، آزار مردم را همچون عذاب الهى مى شمارند (و از آن سخت وحشت مى كنند)؛ ولى هنگامى كه پيروزى از سوى پروردگارت (براى شما) بيايد مى گويند: (ما هم با شما بوديم (و در اين پيروزى شريكيم ). آيا خداوند به آنچه در سينه هاى جهانيان است آگاه تر نيست ؟! مـرحـوم عـلاّمـه طـبـاطـبـايـى ايـن آيـه شـريـفـه را مـربـوط بـه افـراد سـسـت اعـتـقـاددانسته است .(222) قرآن كريم درباره راسخ نبودن اعتقاد در اين افراد مى فرمايد: (وَ لَوْ دُخـِلَتْ عـَلَيـْهـِمْ مـِنْ اَقـْطـارِهـا ثـُمَّ سـُئِلُوا الْفـِتـْنـَةَ لاَ تـَوْهـا وَ مـا تـَلَبَّثـُوا بـِهـآ اِلاّيَسيراً)(223) اگر دشمنان به خانه هاى آنها هجوم مى آوردند و از آنها تقاضاى بازگشت به كفر و شرك مى كردند آنان مى پذيرفتند و جز مدت كوتاهى (براى انتخاب اين راه ) درنگ نمى كردند.

مـرحـوم علاّمه طباطبايى (ره ) مى فرمايد: اگر مشركان وارد خانه اينها شوند و از آنها بخواهند كـه از ديـن بـرگـردنـد، بـه آنـها پاسخ مثبت مى دهند. همين مقدار كه درخواست را مطرح كنند، مى پـذيـرنـد آنـان در ديـن اسـتـوار نـيـسـتـنـد اگـر سـخـتـى بـه آنـهـا بـرسـد مـرتـدّ مـى شوند.(224) و لذا منافقان به راحتى آنها را از جنگ منصرف ، و از صف مؤ منان جدا مى كردند: (قـَدْ يـَعـْلَمُ اللّهُ الْمـُعـَوِّقـيـنَ مـِنـْكـُمْ وَالْقـائليـنَ لاِِخـْوانـِهـِمْ هـَلُمَّ اِلَيـْنـا وَ لا يَاءْتُونَ الْبَاءْسَ اِلاّقَليلاً)(225) خدا از حال آنانكه مردم را از جنگ مى ترسانند و باز مى دارند و به برادران خود مى گويند با مـا مـتـّفق باشيد (و خود را از معركه بيرون كنيد) به خوبى آگاه است و آنها (مردمى ضعيفند و) جز اندكى پيكار نمى كنند.

اكثر افرادى كه از روى طمع ايمان آوردند از مصاديق اين آيات مى باشند.

ايـن عـنـاصر سست اعتقاد در مقاطع سرنوشت ساز، ضربه مهلك به پيكر دين و اولياء خدا وارد نـمـوده انـد. هـمـيـن طـايـفه بودند كه به آسانى فرمايش ‍ پيغمبر اكرم (ص) را درباره خلافت مـولى هـمـسـرش گفتند: اگر زودتر آمده بودى ، با تو بيعت مى كرديم و همين ها بودند كه امام حـسـن (ع) را تـنـها گذاشتند و زمينه حاكميت معاوية بن ابى سفيان را هموار ساختند و همين گروه بودند كه در اثر تهديد (ابن زياد) شمشير به روى اباعبدالله الحسين (ع) كشيدند. و...

سـوگـنـد بـه خدا كه اينان اسلام نياوردند بلكه تظاهر به اسلام كردند و كفرشان را پنهان داشتند تا آنگاه كه به ياران خود پيوستند.(226) علــى (ع)

اجتماع منافقان در مدينه

بـا فـرا رسـيـدن سـال دهـم هـجرت و اعلام رسمى خلافت على بن ابى طالب (ع) در غدير خم ، جـبـهه نفاق فعاليّت جدّى ترى را آغاز كرد. اين جبهه عناصر خودش را در مدينه جمع نمود و در انتظار رحلت رسول خدا(ص) بود تا برنامه هاى خودش را به اجراء گذارد. پيامبر(ص) نيز فـعـاليـّت هـايى را متقابلاً انجام مى داد تا اجتماع اين عناصر نامطلوب را بر هم زند بهمين جهت عـمـليـّات بـزرگـى را بـه طـرف روميان طرّاحى نمود و (اسامة بن زيد) را به فرماندهى سپاه اسـلام مـنـصـوب كـرد و از هـمه مسلمانان خواست زير پرچم (اسامه ) براى جهاد با روميان حركت نـمـايـنـد. يكى از اهداف حضرت رسول خدا(ص) از اعزام لشكر (اسامه ) فروپاشى جبهه نفاق بـوده است . و قراين موجود در قضيه ، اين حقيقت را تاءييد مى كند براى روشن تر شدن مطلب ، اين موضوع را به اختصار ذكر مى كنيم .