سرمايههاي مشروع با حدود اسلامياحترام گزاريد و به ملّت اطمينان دهيد تا سرمايهها وفعاليتهاي سازنده به كار افتند و دولت و كشور را بهخودكفايي و صنايع سبك و سنگين برسانند».
دغدغه تجزيه مفهومي توسعه و سازندگي را داشتن و دلمشغوليبرجسته شدن يك ركن آن و ناديده گرفتن ديگر اركان سازندگي،الزامآور است. الزام به اينكه نبايستي در امر سازندگي، رفاه عمومي وعدالت اجتماعي از يكديگر جدا شوند. عدالت اجتماعي، امنيت ورفاه را عمومي ميسازد و رفاه عمومي نيز عدالت را معنادار ميكند.عدالتي كه هر گونه ظهور و بروزِ اراده و ابتكارهاي شخصي را بهانگيزه حفظ حريم جامعه از تجاوز فرد، مانع گردد؛ از معنا تهيميشود. در نظام اسلامي، نه فرد صاحب حق ويژه است و جامعه طفيلاو، آنگونه كه در نظام سرمايهداريست و نه جامعه حقمدار ويژهاست و فرد طفيل جامعه، آنگونه كه در نظام سوسياليستي است. اين هردو نظام بشري، به يك ميزان از مفهوم واقعي عدالت فاصله گرفتهاند.در نظام اسلامي، معناداري عدالت در همسويي فكري و عمليكارگزاران نظام (به ويژه مجريان كه بخش عمده حكومت در دستآنهاست) با شريعت اسلاميست. تأمين حقوق فرد و جامعه به آناست كه سازندگي توأمان باشد.
بايستي رفاه عمومي و عدالتاجتماعي، به طور يكسان مورد نظر باشد.
«البته، در مسايل داخلي و سازندگي، رفاه و رفع مشكلات وايجاد سازندگي، تنها هدف نيست. در مسايل داخلي هم، تأمينعدالت اجتماعي و امنيت عمومي و رعايت طبقات ضعيف ومحروم، يك ركن اصلي است؛ همچنان كه در سطح حركتعمومي كشور، اخلاق و روحيات اسلامي و برادري و گذشت وايثار و بقيه خلقيات حسنه اسلامي هم، بايد مورد توجه قراربگيرد».
كارگزاري كه خود را نسبت به نظام اسلامي متعهد نداند، التزامي بهرعايت اصول و سياستهاي خُرد و كلان آن هم ندارد. دراينصورت، در درون حكومت اسلامي دوگانگيِ رنجآور و فرسايشيپديد ميآيد و در مسير انحطاط و زوال قرار ميگيرد. آنگاه، چهدردناك است كه نهالي نوپا در اوان شكوفايي پژمرده شود. ايندوگانگي را مسؤولين ديرتر از مردم درك ميكنند، زيرا آنان دردرون مجموعه تصميمگيري و كارگزاري قرار دارند و تا بازخوردِكارشان را بفهمند، زمان درازي طول ميكشد، امّا ملّت كه متن تحققفكر و عمل كارگزاران حكومت اسلامي هستند، عمل نادرستكارگزار متعهد را به پاي نظام اسلامي ميگذارد. به ويژه كه دستگاهتبليغاتي استكبار جهاني و صهيونيستي در القاي ناكارآمدي جمهورياسلامي ايران كاملاً فعّال است. مردم، عمل نادرست كارگزارحكومتي را به نام او نميگذارند، بلكه به نام كليت نظام ميگذارند.مقام معظم رهبري، در اين زمينه به نكته عميقي اشاره فرمودهاند:
«بنده بارها به مسؤولين مختلف عرضي كردهام، من ميگويمآقايان مردم فلان شهر دورافتاده يا فلان روستاي دورافتادهكشور، نظام را در چهره همان بخشدار يا رييس پاسگاه نيرويانتظامي يا آن مسؤول مربوطه مشاهده ميكنند، براي اورييسجمهور و وزير و رييس و معاون و همه همين است كه بااو مواجه است.
بيتعهدي كارگزاران در فكر و عمل براي هر حكومتي، به منزلهفساد است و خطر فلج كننده رسوخ و رخنه فساد را بايد جدّي گرفت.بايد گزينش همكاران را، از كلان تا خُرد، مهم بدانيم و دقتطاقتفرسايي را هزينه كنيم و در اين گزينش خطير ميبايستي