اندیشه سیاسی فیض کاشانی

علی خالقی

نسخه متنی -صفحه : 148/ 103
نمايش فراداده

‌ از آميختن به غير و ساير آفات، واقع‏اند بر حد محدود تا اجل ممدود، و هم‏چنان‏كه كاملان راست مشتبه نمىشود به غير خود، مگر بر كسى كه حقيقت آن‏را درست نشناخته باشد، چه در بعضى مردمان معنى هست شبيه به عقل كه او را بر طلب فضول معاش مىدارد و آن را عامه عقل و رشد مىنامند و هم‏چنين در احكام شرع، حكمى هست كه به وهم بعضى درمىآيد كه آن شرع است به اجتهاد خطايا به فرا گرفتن از غير اهل و آن هر دو راجع به هوا و طبع مىشود. پس بايد كه آدمى اولاً عقل را خوب بشناسد و شرع را از اهلش درست فرا گيرد تا در اين شبهه نيفتد، و هرگاه يكى از ايشان از فطرت و صرافت بيرون رفت و با ديگرى آميخت و آن آميختگى سبب اشتباه شد، شقوق محتمله ده است كه حاصل مىشود از ضرب هر يك در چهار ديگر و حذف مكرر. پس اگر مراسم شرع را از پيغمبر و اوصياى او ـ سلام اللّه‏ عليهم ـ كه از خطا و زلل معصوم‏اند، و به جهت ارشاد و هدايت خلايق موضوع‏اند فراگيرد، و اگرچه به واسطه باشد و هيچ يك از حكام را نگذارد كه در آن تصرفى كنند؛ يعنى طبع و عادت و عرف را به آن نياميزد و به عقل ناقص خود در آن اجتهاد نكند و به تأويل متشابه استنباط رأى روا ندارد، از اشتباه شرع به هر يك از بواقى خلاص مىشود، و اگر با اين كار استعمال احكام شرع نيز بر وجهى سزاوار و شايسته كند با اخلاص نيت، و در آن مستقيم شود و بر يك حال باشد و آداب و سنن را به جاى آورد، از جميع اشتباهات بيرون آيد، و اگر نتواند كرد نظر كند در امر آن حاكم كه بر او حكم مىكند و ببيند اگر نظر او در اين حكم مقصود است بر حق صرف و مراعات حال آخرت او مىكند، و اگرچه در صورت كار دنيا باشد بداند كه آن حاكم، عقل صرف است. البته متابعت او كند و شكر حق به جاى آورد، و اگر نظر او مقصور است بر دنيا بداند كه آن حاكم، طبع صرف است، يا طبع آميخته به شيطنت يا هوا،