اندیشه سیاسی فیض کاشانی

علی خالقی

نسخه متنی -صفحه : 148/ 111
نمايش فراداده

‌ روحانى و اتحاد جانى است، نه عارضه نفع عاجل و لذت زايل. و لهذا از شايبه مخالفت و منازعت منزه و از عروض كلال و ملال مبرّاست، چنان كه كريمه كه «الاخلاّءُ يومئذ بعضهم لبعض عدو الاّ المتقين»1 به آن ناطق است، و نيز گفته‏اند كه كمال هر چيزى در ظهور خاصيت اوست و چون انس طبيعى از خواص انسان است، پس كمال انسان در اظهار اين خاصيت باشد با ابناى نوع خود و اين خاصيت مبدأ نوع محبتى است كه به مقتضاى تألف و تمدن است و اين محبت با وجود آن كه نزد عقل مستحسن و پسنديده است، شرع نيز در اين باب مبالغه تمام دارد، چون غايت اكثر تكاليف شرعيه حصول اين محبت و الفت است. و لهذا شارع امر فرموده كه هر شبانه روزى پنج نماز جماعت گذارند تا به بركت آن اجتماع، ميانه اهل محله، الفت و مؤانست پديد آيد، و باز امر فرموده كه در هر هفته يك نوبت همه اهل شهر، در يك موضع جمع شوند و نماز به جماعت ادا نمايند تا مؤالفت و مؤانست ميان تمام اهل شهر حاصل گردد،2 و باز فرموده كه در هر سال دو نوبت اهل شهر و رساتيق تمام در صحراى وسيع مجتمع گردند و نماز عيد به جماعت ادا كنند تا به واسطه آن اجتماع عام، ميانه اهل شهر و رساتيق، انس و الفت پيدا شود و با يكديگر آشنا شوند، و باز براى حصول اين محبت و مودّت ميانه اهل و ارباب بلاد بعيده و اقاليم مختلفه، حكم فرموده كه همه مكلفين، ذكرا كان أو انثى، بايد كه در مدت عمر خود در وقتى معين يك بار در شريف‏ترين امكنه كه عبارت از بقعه تواند بود كه مولد و منشأ حضرت خاتم است، جمع شوند تا ميان جميع افراد امت مؤانست حاصل شود و تخصيص آن

1. زخرف (43)، آيه 67.

2. ايشان با اعتقاد به همين فلسفه وجودى نماز جمعه به خاطر حصول تفرقه و تشتت در جامعه آن روز در عين اعتقاد او به وجوب عينى نماز جمعه، ترك آن را جايز بلكه لازم دانسته است. (الاعتذار، ص 286).