هـر كـس به قضاى الهى راضى نباشد در حقيقت از مرز سرزمين ايمان خارج شده ، وارد وادى كفرگرديده است .
چه اينكه ، اگر ما خداوند را يكتا مؤ ثّر در عالم وجود دانسته ، اراده او را بر همهچيز و همه كس غالب مى دانيم ، پس چرا به حكم و اراده او راضى نباشيم ؟!
حضرت على (ع ) مى فرمايد:
(مَنْ لَمْ يَرْضَ بِالْقَض اءِ دَخَلَ الْكُفْرُ دي نَهُ) (204)
هر كس به قضا (و قدر خدا) راضى نباشد؛ كفر در دينش راه پيدا كرده است .
از اين رو حقيقت دين و ايمان ، تسليم محض در برابر فرمان پروردگار و خشنودى به آن چيزىاسـت كـه بـه امـر او در جـهـان هـسـتى به وقوع مى پيوندند. در روايتى ، پيامبر اكرم (ص ) ازقول خداوند متعال نقل مى كند كه :
(مَنْ لَمْ يَرْضَ بِقَض ائى وَ قَدَرى فَلْيَلْتَمِسْ رَبّاً غَيْرى ) (205)
هر كس نسبت به قضا و قدر من راضى نباشد، (براى خويشتن ) پروردگارى غير از من بجويد.
آراستگى سـرشـت آدمـى ، زيـبـايـى و آراسـتـگـى را دوسـت دارد و هـمـيـنميل درونى ، او را به سوى كسب زيبايى و آراستگى سوق مى دهد و او را وامى دارد تا بخشى اززندگى و دارايى خود را در اين راه هزينه كند.
اسـلام نيز كه دين فطرت است و تعديل و تربيت همه زواياى روحى و فطرى بشر را به عهدهدارد، بـه حـس جـمـال دوسـتـى و زيـبـاطـلبـى انـسـان عـنـايـت داشـتـه ، روشمـعـقـول بـه كـارگـيـرى و ارضـاى آن را آموخته است كه به طور مختصر در اين درس به آن مىپردازيم .
خداوند حكيم ، همه اجزاى جهان آفرينش را براساس نظم و ترتيب آفريده و (هر چيزى به جاىخـويـش نـيـكوست ) و همان طور كه در (عالم تكوين ) كمترين نقص و ناهماهنگى وجود ندارد، ازبـنـدگـانـش خـواسـتـه كـه بـا رعايت دستورات دينى ، نظم و ترتيب در (عالم تشريع ) نيزمحفوظ بماند. از جمله در مورد استفاده مردم از زينت هاى الهى مى فرمايد:
(قُلْ مَنْ حَرَّمَ زي نَةَ اللّ هِ الَّتى اَخْرَجَ لِعِب ادِهِ وَالطَّيِّب اتِ مِنَ الرِّزْقِ...) (206)
بـگـو: چـه كـسى زينت هاى الهى را كه براى بندگان خود آفريده و روزى هاى پاكيزه را حرامكرده است ؟
ايـن آيـه مـى فـرمايد كه خداوند، پديده هايى را آفريده تا بندگانش با آنها زندگى خود رازينت بخشند و هيچ كس هم حق ندارد آنان را از چنين حقّى بازدارد و همه در سودجويى از مواهب الهىآزادند.
پيامبر اكرم (ص ) ـ كه ترجمان وحى است ـ مى فرمايد: خداوند دوست دارد كه بندگانش از ايننعمت ها استفاده كنند؛ (اِنَّ اللّ هَ يُحِبُّ اِذ ا اَنْعَمَ عَلى عَبْدٍ اَنْ يَرى اَثَرَ نِعْمَتِهِ عَلَيْهِ) (207)
همانا خداوند ـ وقتى نعمتى به بنده اى داد ـ دوست دارد اثر نعمتش را بر او ببيند.
سـخـن رهـبـر عـظـيـم الشاءن اسلام شامل همه نعمت هاى الهى مى شود، از جمله زينت هاى الهى . دربيان حضرت صادق (ع ) آمده است كه خداوند آراستگى را دوست و بدنمايى را دشمن دارد:
(اِنَّ اللّ هَ عَزَّوَجَلَّ يُحِبُّ الْجَم الَ وَالتَّجَمُّلَ وَ يُبْغِضُ الْبُؤْسَ وَالتَّب اؤُسَ) (208)
همانا خداوند، زيبايى و آراستگى را مى پسندد و از فقر و فقر نمايى بدش مى آيد.
افـزون بـر شـرع مـقـدّس ، عقل سليم نيز بر ضرورت آراستگى و زدودن آلودگى حكم مى دهد.بـه طور مثال هر خردمندى مى داند كه لباسش بايد تميز و مويش شانه زده باشد، بوى خوشاسـتـعـمـال كـنـد، اسـبـاب و اثـاثـيـه مـنـزلش تـمـيـز و مـرتـب بـاشـد، زبـاله هـاىمـنـزل را از مـحـيـط زنـدگـى دور كـند، و سرانجام براى افزودن بر سلامتى و صفاى زندگىپـليـدى هـا را از زنـدگـى اش بـزدايـد، هـمـان گونه كه كثيف بودن لباس و اثاث زندگى ،استحمام نكردن ، نشستن ظروف و لوازم آشپزى ، مسواك نزدن ، ژوليدگى مو و سر و وضع و...كارهايى غير معقول و زيان آور است و طراوت و نشاط زندگى را مى برد.
افكار عمومى و عرف جامعه نيز آراستگى ، نظافت ، انسان هاى مرتب ، محيط زيبا و مانند آن را مىپسندد و خلاف آن را طرد مى كند.
حـال كـه شـرع و عقل و عرف بر ضرورت آراستگى اتفاق نظر دارند، اين پرسش پيش مى آيدكه حدّ و مرز آراستگى چيست ؟ در ادامه درس به اين پرسش پاسخ داده مى شود.