اخلاق و تربیت های اسلامی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

نسخه متنی -صفحه : 96/ 75
نمايش فراداده

فوايد ايثار

ايثار مثبت ، نتايج زيبا و گرانقدرى در پى دارد كه برخى از آنها بدين شرح است :

1 ـ بروز گوهرهاى انسانى

در صـحـنـه هـاى ايثار، جوهره واقعى ، كرامت نفس ، پاكيزگى ، صفا و بلندى مرتبه انسانهاىبزرگوار آشكار مى شود و به تعبير امير مؤ منان (ع )؛ (عِنْدَ الاْ ي ث ارِ عَلَى النَّفْسِ تَتَبَيَّنُ جَو اهِرُ الْكُرَماءِ)

هنگام ايثار، گوهرهاى (شرافت و بلندى مرتبه ) كريمان آشكار مى شود.

از حذيفه عدوى چنين نقل شده است :

روز جـنـگ (يـرمـوك )) با خود آبى برداشتم تا پسر عمويم را كه در بيابان ، تشنه افتادهبود، سيراب سازم . هنگامى به او رسيدم كه هنوز رمقى در بدن داشت ، خواستم به او آب بدهمكـه فـريـاد نـاله اى از پـشـت سـر شـنـيدم . پسر عمويم به جاى نوشيدن آب با وجود تشنگىشـديـد نـاشى از نبرد و خونريزى زياد و حالت احتضار، اشاره كرد كه آب را براى آن مجروحبـبرم . بر بالين او رفتم ، ديدم هشام بن العاص است . خواستم به او آب بدهم ، ناله ديگرىبرآمد. او نيز اشاره به مجروح سوّم كرد. چون نزد سوّمين رسيدم ، جان داده بود. به سوى هشامبرگشتم اما ديدم روح او نيز پرواز كرده است . به سوى پسر عمويم بازگشتم . ديدم او هم ازدنيا رفته است . گفتم : سبحان الله ! از اين ايثار!(422)

2 ـ زبونى و شكست دشمن

ايثار و فداكارى در مصاف با دشمن موجب زبونى و درماندگى دشمن مى شود.

جنگ بدر نزديك به پايان بود. دشمن زبون و درمانده با دادن تلفات بسيار از صحنه پيكارمـى گـريـخـت .

فرماندهان آنان ، گيج و مبهوت بودند كه در اين لحظات حسّاس ، چه ترفندىبـه كـار گـيـرنـد تـا رسـوايـى بـيـشتر نصيبشان نشود. يكى از فرماندهان سپاه كفر به نام(طـليـحـة بـن خـويـلد) وقـتى فرار مفتضحانه نيروهاى تحت امر خود را مشاهده كرد، پيش رفت وگفت : واى بر شما! چه چيزى باعث فرار شما شده است ؟ مردى گفت : راز قضيه اين است كه هريـك از مـا كـه در حـال فـرار است ، دوست دارد همسنگرش پيش از او كشته شود و خودش جان سالمبه در برد؛ در حالى كه ما با گروهى رو به رو هستيم كه همگى دوست دارند، پيش از همرزمانخود، مرگ را در آغوش گيرند.(423)

3 ـ سَرْوَرى و سرافرازى

امـيـر مـؤ مـنـان (ع ) از ايـثـار بـه عنوان برترين عبادت و بزرگ ترين مايه سرورى ياد كرده (424) و نيز مى فرمايد:

(بِالاْ ي ث ارِ عَلى نَفْسِكَ تَمْلِكُ الرِّق ابَ) (425)

بـا ايـثار (و مقدم داشتن ديگران ) بر خود، مالك گردنها مى شوى (مردم مطيع و فرمانبردار تومى شوند).

وفا به عهد

وفـادارى بـه وعـده و پـيـمـان ، ريـشـه در سـرشـت و فطرت انسان ها داشته و نيازمند آموزش وفـراگـيـرى نـيـسـت و تـعـاليم انبيا و ديگر مربّيان الهى ، تلاشى در جهت پرورش و شكوفاسـازى اين استعداد و بيان قوانين و حدود آن و پيامدهاى بى وفايى و پيمان شكنى است . وفاىبـه عـهـد در مـنابع اسلامى مورد تاءكيد زياد واقع شده و شايد كمتر حكمى را بتوان يافت كهدامـنـه اجـراى آن تـا ايـن انـدازه گـسـتـرش داشـتـه بـاشـد. خـداونـدمتعال ، در قرآن كريم از سويى خود را با وفاترين با وفايان عالم معرّفى مى كند:

(وَ مَنْ اَوْفى بِعَهْدِهِ مِنَ اللّ هِ) (426)

چه كسى به پيمانش پايبندتر از خداست ؟

از سـوى ديـگـر، بـارهـا بندگان مؤ من خويش را به وفادارى و پايبندى به تعهّداتشان دعوتكرده ، از نقض عهد و بى وفايى بازمى دارد.

خـداونـد در آيـه اى ضـمـن بـيـان نـشـانـه هـاى اولوا الالبـاب (خـردمـنـدان حـقّ جـو)قبل از هر چيز، روى وفا به عهد و ترك پيمان شكنى انگشت نهاده ، مى فرمايد:

(اَلَّذي نَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللّ هِ وَ لا يَنْقُضُونَ الْمي ث اقَ) (427)

آنها كسانى هستند كه به عهد الهى وفا مى كنند و پيمان را نمى شكنند.

و در آيه ديگرى طىّ يك دستور كتبى ، وفادارى به هر پيمانى را از مؤ منان مى خواهد:

(ي ا اَيُّهَا الَّذي نَ امَنُوا اَوْفُوا بِالْعُقُودِ) (428)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد، به پيمانها وفا كنيد.

اين آيه شامل همه پيمان ها اعمّ از الهى ، انسانى ، سياسى ، اقتصادى ، نظامى ، اجتماعى و... مىشود و مفهوم بسيار وسيعى دارد كه ناظر به تمام جنبه هاى فكرى و عملى زندگى انسان است .

رسـول اكـرم (ص ) نـيـز وفا به عهد را از شرايط اساسى ايمان مى داند و تخطّى از آن را درحكم بى دينى و بى ايمانى شمرده ، مى فرمايد:

(لا دي نَ لِمَنْ لا عَهْدَ لَهُ) (429)

آن كس كه به پيمانش وفادار نيست ، دين ندارد.