درخشش نور در كعبه دل ها - چهل داستان و چهل حدیث از حضرت علی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چهل داستان و چهل حدیث از حضرت علی (ع) - نسخه متنی

عبد الله صالحی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و بعد از سلام نماز، تسبيح حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه عليها، گفته مى شود و سپس خواسته هاى مشروع خود را از درگاه خداوند سبحان تقاضا نمايد.(13)

خجسته ميلاد اوّلين طلعت امامت




  • زپشت پرده تا بى پرده يار من نمايان شد
    ولادت يافت اندر كعبه آن مولود مسعودى
    تجلّى كرد تا نور رخش اندر حريم حق
    همان نورى كه موسى ديد اندر سينه سينا
    همانا كعبه آمد در شرف بالاتر از سينا
    چه مولودى كه اندر مَدرسش ادريس با لقمان
    معلّم بر تمام انبياء، از آدم و عيسى
    گروهى ممكنش دانند و جمعى واجب امّا من
    ميان واجب وممكن ، همه فكرم به پايان شد(14)



  • ز شرم روى او خورشيد اندر پرده پنهان شد
    كه ذات پاك او مرآت ذات پاك يزدان شد
    حرم حرمت گرفت و قبله گاه اهل ايمان شد
    مگر بار دگر در كعبه باز آن نور تابان شد
    كه آن جا نور او اين جا وجود او درخشان شد
    يكى شاگرد اءبجد خوان ، يكى طفل دبستان شد
    مقوّم بر تمام ماسوا، از جنّ و انسان شد
    ميان واجب وممكن ، همه فكرم به پايان شد(14)
    ميان واجب وممكن ، همه فكرم به پايان شد(14)



درخشش نور در كعبه دل ها

اكثر مُورّخين و محدّثين شيعه و سنّى در روايات و كتاب هاى خود آورده اند:

چون مدّت حمل فاطمه بنت اسد به سر آمد و هنگام زايمان او فرا رسيد، كنار كعبه الهى آمد و دست نياز به درگاه باريتعالى بلند نمود و اظهار داشت : اى پروردگار! همانا من به تو ايمان آورده ام ، و به تمامى آنچه بر پيامبرانت فرستاده اى ، معتقد هستم ؛ و نيز آنچه را كه جدّم ابراهيم خليل بيان فرموده ، تصديق كرده ام .

پس اى خداوند مهربان ! تو را به حقّ آن كسى كه اين كعبه را بنا نموده است ، و به حقّ نوزادى كه در شكم دارم ، درد زايمان را بر من سهل و آسان گردان .

يكى از راويان به نام يزيد بن قَعنب ، در ادامه حكايت گويد:

من به همراه عبّاس عموى پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله و جمعى ديگر در كنارى نشسته بوديم و حركات و سَكَنات فاطمه بنت اسد مادر اميرالمؤ منين علىّ بن ابى طالب عليه السلام را مشاهده مى كرديم و سخنانش را مى شنيديم .

هنگامى كه دعايش پايان يافت ، ناگهان ديوار كعبه شكافته شد و فاطمه به درون آن وارد شد و از ديد نظاره گران ناپديد گشت و سپس ‍ ديوار كعبه همچون حالت اوّل ، به هم پيوست .

بعد از آن به سمت كعبه رفتيم و هرچه تلاش كرديم تا شايد بتوانيم درب كعبه را بگشائيم و از وضعيّت فاطمه با خبر شويم ، ممكن نشد؛ و با كليد هم نتوانستيم قفل درب كعبه الهى را باز كنيم .

به همين جهت مطمئن شديم كه اين جريان از طرف خداوند متعال انجام گرفته است .

پس از گذشت چهار روز، دوباره مشاهده كرديم كه همان ديوار شكافته شد و فاطمه بنت اسد در حالى كه قنداقه علىّ بن ابى طالب صلوات اللّه عليه را روى دست هاى خود گرفته بود، از درون كعبه الهى خارج گرديد.

سپس راوى در ادامه گويد: پس از گذشت مدّتى ، فاطمه بنت اسداظهار نمود كه من بر تمامى زن هاى گذشته ، برترى و فضيلت دارم ؛ چون آسيه دختر مُزاحم خداوند را در خفاء و پنهان عبادت مى كرد، و مريم دختر عمران با دست خود، درخت خرما را تكان داد تا چند خرما برايش افتاد و او تناول نمود.

/ 39