پ ) برخوردارى از لذت هاى معنوى - با جوانان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

با جوانان - نسخه متنی

لطف الله صافی گلپایگانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بدون ضمانت مذهبى , اخلاق فقط (ث تپ اببتب ) ديـن بـه قول هفدينك حسابگرى است , حس تكليف از ميان مى رود. لكنت دونوئى مى گويد: مـادامـى كـه رفـتـار هـر فـرد, نشانه تكامل عميق درونى نباشد, عمليات او يك رشته تحديدات مصنوعى قراردادى و موقت خواهد بود كه با اول بهانه اى به باد خواهد رفت .

اگر قواعد اخلاقى به طـور دلـخـواه تـحـميل شود, هر قدر هم كه ارزش عملى داشته باشد, هيچ وقت موفقانه بر ضد جنبش هاى حيوانى جدال نخواهد نمود.

پ ) برخوردارى از لذت هاى معنوى

كـسـانـى كـه مراحلى از ايمان مذهبى را طى كرده باشند, در خود شادى و نورانيت احساس مى كـنـند و از لذت هايى غير مادى برخوردار مى شوند, زيرا ايمان مذهبى باعث مى شود كه انسان از روشن دلى خاصى برخوردار گردد, جهان و زندگى را هدفدار ببيند, به همه چيز عشق بورزد, با خـداى خـويـش انـس بـگـيـرد و در نتيجه از لذتى عالى كه فوق لذت هاى زودگذر مادى است بهره مند گردد, لذت هايى كه هم دايمى است و هم تكميل كننده روح .

آنـهـايـى كه به راحتى و آسانى , خود را از غرق شدن در لذات مادى دور نگه مى دارند, از اين نوع لـذت هـا بـهـره اى برده اند, وگرنه تا انسان از لذتى عالى تر بهره اى نداشته باشد, هيچ گاه حاضر نـيـسـت بى جهت خود را از لذت هاى مادى محروم سازد .كسانى كه ايمان مذهبى دارند, اين نوع لذت ها را به مراتب ايمانشان درك مى كنند .

آنهايى كه با مبدا هستى ارتباط دارند و به عبادت وى مـشغولند و براى رضاى او به خلق خدمت مى كنند و سراسر وجودشان عشق و محبت الهى است , بـه خوبى از اين نوع لذت ها بهره مندند, برخلاف كسانى كه فاقد ايمان مذهبى هستند .پس از آثار مثبت ايمان مذهبى , برخوردارى از لذت هاى معنوى است .

ت ) هدفدار كردن حيات

از جـمـلـه آثار ايمان مذهبى , معنا دادن به حيات است .

ايمان مذهبى به زندگى انسان نور هدف مى دهد و او را از ظلمت پوچى مى رهاند .انسان هايى كه فاقد ايمان مذهبى هستند, زندگى را يك خـيـال و يـك بـازيچه مى دانند, نه مبدا آن را مى شناسند و نه براى آن , هدف و انتها قائلند, مانند كـتـابـى كه نه اول دارد و نه آخر, زحمات خود را بر باد رفته مى دانند, كور و بى هدف حركت مى كـنـند, مانند رهروى مى مانند كه نمى دانند از كجا حركت كرده , براى چه حركت كرده و به كجا مى خواهد برود .

اما شخصى كه داراى ايمان مذهبى است , زندگى را در اين جهان هستى هدفدار مى داند و هدف را هم تقرب به وجود مطلق و مبدا همه كمالات مى داند, او زندگى موقت دنيا را مقدمه حيات جاويد و هميشگى مى شمارد, به كارهاى خويش و نتيجه آن اميدوار است , زيرا همه را در آينده خواهد ديد و به پاداش بى نهايت آن خواهد رسيد, اين است كه مى گوييم , يكى از نتايج ايمان به خدا و جهان بينى مذهبى , هدفدار كردن زندگى است .

جان بى كايزل مى گويد: بـى ايـمانى به خصوص از اين لحاظ رنج آور است كه دنيا و هر چه را كه در اوست در نظر ما لغو و بـيـهوده و ناپايدار جلوه مى دهد, در صورتى كه صاحب ايمان در آفرينش و در زندگى , منظور و مقصودى مى بيند, گرچه نتواند آن را به ديگرى ثابت كند.

/ 65