در جايي ديگر از همين مجموعه مقالات،[1] از ضرورت بازسازي متون، سخن به ميان آمد و در حوزه ميراث شيعي به سه عرصه اشاره گرديد: مكتوبات حديثي ائمه عليهم السلام، اصول اربعمئه و مصادر اوّليه رجال.در آغاز آن مقاله، به اجمال گفته شد كه عمده آثار برجاي مانده رجال شيعه، از قرن پنجم به بعد نگاشته شده اند و از قرن اوّل تا پنجم، جز نوشته هايي اندك چون رجال البرقي و رجال ابن عقده (در ضمن رجال الطوسي) در دست نيست. نيز در آن جا ياد شد كه آيهاللَّه خويي، نوشته هاي رجالي شيعه در اين عصر را بيش از يكصد عنوان دانسته است. [2]تتبّع و بررسي فهارس (فهرستْ نامه هاي) قدما و متأخّران، نشان از اين دارد كه اين ادّعا صادق است و تأليفات رجالي شيعه، بيش از يكصد عنوان است. در اين نوشتار برآنيم تا نخست، اشاره اي به اين آثار نموده و آن گاه نشان دهيم كدام يك از اين آثار به دوره هاي بعد رسيده و عالمان رجال از آن استفاده كرده اند تا زمينه بازسازي آنها فراهم آيد.
- مصادر اوّليه رجال شيعه
در اينجا ذكر چند نكته ضروري است:
يكم
كتاب هايي كه در قرون اوّليه نگاشته شده اند، به شش موضوع پرداخته اند: 1. معرفه الصحابه، 2. معرفه الرجال و الرواه، 3. المثالب و المناقب (الجرح والتعديل) ، 4. الفهرست، 5.الأسماء و الكُني و الألقاب، 6. الطبقات.
دوم
روشن است كه دانش رجال و راوي شناسي يا جرح و تعديل، با دانش هاي ديگري چون تاريخ، تراجم وانساب، ارتباط وثيق و نزديك دارد و هر يك از اين سه دانش، براي مباحث رجالي مفيدند؛ ليكن نمي بايد آنها را با دانش رجال، خلط كرد و نوشته هاي آن حوزه ها را به عنوان آثار رجالي برشمرد. از اين رو، در اين فهرست، از ذكر چنين كتبي خودداري شده است؛ گرچه برخي از مؤلفان، چنين آثاري را در زمره مصادر رجالي برشمرده اند. [3]
سوم
برخي محقّقان و نويسندگان، پيش از اين، تلاش كرده اند تا به معرّفي اين آثار بپردازند و رنج هاي بسيار بر خود هموار ساخته اند كه به تعدادي از آنها اشاره مي گردد:الف. بهجه الآمال، ملّا علي علياري تبريزي (م 1327ق) (ج 1، ص 36 - 44) .در اين اثر، از 42 نفر صاحب تأليف نام برده شده است كه برخي از آنان در دوره هاي اوّليه مي زيسته اند.ب. مقباس الهدايه، علامه عبداللَّه مامقاني (1290 - 1351ق) (ج 4، ص 11 - 94) .در اين نوشته، از هشتاد نفر ياد شده كه در رجال و درايه، خبره بوده اند، گرچه صاحب تأليف نبوده اند. البته اين فهرست، از دوره هاي اوّليه تا عصر نويسنده را در برمي گيرد.ج. توضيح المقال، ملاّ علي كني (ص 286 - 303) .در اين كتاب، شصت نفر از اساتيد دانش رجال در گذشته و حال، معرّفي شده اند.د. مصفّي المقال في مصنّفي علم الرجال، شيخ آقابزرگ تهراني.در اين اثر نيز آثار بسياري بر اساس نظم الفبايي معرّفي شده اند.ه. الذريعه إلي تصانيف الشيعه (ج 10، ص 80 - 161) .در اين جلد، بيش از يكصد و چهل اثر، معرّفي شده است.و. تاريخ علم الرجال، حسين راضي عبداللَّه.در اين اثر، در محدوده قرن يكم تا پنجم، از 81 نفر نام برده شده كه صاحب بيش از يكصد اثر بوده اند.ز. مأخذشناسي علم رجال، رسول طلاييان. اين تحقيق، در «مركز تحقيقات دارالحديث» به انجام رسيده و بيش از ششصد كتاب و مقاله در آن معرّفي شده كه در آستانه نشر است. اين اثر، نسبت به آثار گذشته، جامع تر و دقيق تر است، بويژه كه ترتيب زماني در آن ملحوظ است.بجز اينها نويسندگان ديگري نيز به طور موجَز به اين موضوع پرداخته اند. [4]فهرستي كه در اين جا ارائه مي گردد، با استفاده از همه اين آثار و نيز تتبّع در كتب فهرست (چون فهرست نجاشي، فهرست شيخ طوسي و...) انجام گرفته است و با رعايت معيار ياد شده در بند دوم، تنظيم شده است.
چهارم
بر اساس آنچه ياد شد، آثار رجالي شيعه كه در فهارس از آنها ياد شده، به اواخر قرن دوم به بعد و عمدتاً به قرن سوم و چهارم برمي گردند.
پنجم
در اين فهرست، از مصادري ياد شده كه شيعيان نوشته اند و يا اهل سنّت در مورد راويان شيعي به رشته تحرير درآورده اند. از اين رو، آثار افرادي مانند يعقوب بن شيبه نيز معرّفي شده است.
ششم
اين فهرست، شامل اسامي نويسندگان كتب رجالي و آثار آنها تا نيمه اوّل قرن پنجم، يعني سال وفات نجاشي (450ق) مي شود.- «در اينجا به لحاظ اختصار، فهرست مذكور را حذف نموده و به بحث اصلي اين نوشتار مي پردازيم.»