مهدويت در اديان ابراهيمي
بيترديد موضوع مهدويت از موضوعاتي كه نه تنها دين اسلام به ويژه مذهب شيعه به آن پرداخته، بلكه در اديان ابراهيمي ديگر نيز مورد تأييد و تأكيد قرار گرفته است كه به برخي موارد اشاره ميشود.بشارات ظهور مهدي ـ عليه السّلام ـ در كتاب «تورات»
در كتاب تورات كه از كتب آسماني به شمار ميرود و هم اكنون در دست اهل كتاب و مورد قبول آنها است، بشارات زيادي از آمدن مهدي موعود و ظهور مصلحي جهاني در آخر الزمان آمده است كه چون مضمونهاي آن بشارات در قرآن كريم و احاديث قطعي و متواتر اسلامي به صورت گستردهاي وارد شده و نشان ميدهد كه مسألهي «مهدويّت» اختصاص به اسلام ندارد، قسمتي از آن بشارات را در اينجا ميآوريم، و برخي از نكات آنها را توضيح ميدهيم تا موضوع تشكيل حكومت واحد جهاني، و تبديل همهي اديان و مذاهب مختلف به يك دين و آيين مستقيم، بر همگان روشن شود.گفتني است كه چون در كتاب «عهد عتيق» (يعني: تورات و ملحقات آن) همچون كتاب انجيل، از بازگشت و رجعت حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ سخن به ميان آمده است و اين مطلب، رابطهي مستقيم با ظهور حضرت مهدي ـ عليه السّلام ـ دارد، نگارنده نيز در ضمن بشارات ظهور حضرت مهدي ـ عليه السّلام ـ ، فرازهايي از «تورات» را آورده است تا دانسته شود كه قوم يهود نيز بر اساس آنچه در كتابهاي مذهبي خودشان آمده است همچون مسلمانان به «رجعت» و بازگشت حضرت مسيح ـ عليه السّلام ـ معتقدند. و در اين باره ترديد ندارند كه بالاخره روزي فرا ميرسد كه حضرت عيساي روح الله ـ عليه السّلام ـ به زمين باز ميگردد و برخي از آنها را تنبيه و از برخي ديگر انتقام ميگيرد، هر چند كه بسياري از آنان بر اثر آيات و معجزاتي كه از حضرت مهدي ـ عليه السّلام ـ و عيساي مسيح ـ عليه السّلام ـ ميبينند ايمان آورده و تسليم ميشوند و در برابر حق خاضع و خاشع ميگردند.اينك به قسمتي از بشاراتي كه در «تورات» و ملحقات آن آمده است، توجّه فرماييد:الف) بشارت ظهور حضرت مهدي ـ عليه السّلام ـ در «زبور داوود»
در زبور حضرت داود ـ عليه السّلام ـ كه تحت عنوان «مزامير» در لابلاي كتب «عهد عتيق» آمده، نويدهايي دربارهي ظهور حضرت مهدي ـ عليه السّلام ـ به بيانهاي گوناگون داده شده است و ميتوان گفت: در هر بخشي از «زبور» اشارهاي به ظهور مبارك آن حضرت، و نويدي از پيروزي صالحان بر شريران و تشكيل حكومت واحد جهاني و تبديل اديان و مذاهب مختلف به يك دين محكم و آيين جاويد و مستقيم، موجود است.و جالب توجّه اين كه، مطالبي كه قرآن كريم دربارهي ظهور حضرت مهدي ـ عليه السّلام ـ از «زبور» نقل كرده است عيناً در زبور فعلي موجود است و از دستبرد تحريف و تفسير مصون مانده است.قرآن كريم چنين ميفرمايد:(وَلَقَدْ كَتَبْنا فِى الزَّبورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الاَرْضَ يَرِثُها عِبادِىَ الصّالِحُونَ)[1]«ما علاوه بر ذكر (تورات) در «زبور» نوشتيم كه (در آينده) بندگان صالح من وارث زمين خواهند شد.»مقصود از «ذكر» در اين آيهي شريفه، تورات موسي ـ عليه السّلام ـ است كه زبور داود ـ عليه السّلام ـ پيرو شريعت تورات بوده است.اين آيهي مباركه از آيندهي درخشاني بشارت ميدهد كه شرّ و فساد به كلّي از عالم انساني رخت بر بسته، و اشرار و ستمكاران نابود گشتهاند، و وراثت زمين به افراد پاك و شايسته منتقل گرديده است. زيرا كلمهي «وراثت و ميراث» در لغت، در مورادي استعمال ميشود كه شخص و يا گروهي منقرض شوند و مال و مقام و همهي هستي آنها به گروهي ديگر به وراثت منتقل شود.به هر حال، طبق روايات متواتره اسلامي ـ از طريق شيعه و سنّي ـ اين آيهي شريفه مربوط به ظهور مبارك حضرت مهدي ـ عليه السّلام ـ ميباشد، و قرآن كريم اين مطلب را از زبور حضرت داود ـ عليه السّلام ـ نقل ميكند، و عين همين عبارت در زبور موجود است. و اينك متن زبور:«(9) زيرا كه شريران منقطع ميشوند. امّا متوكّلان به خداوند، وارث زمين خواهند شد. (10) و حال اندكست كه شرير نيست ميشود كه هر چند مكانش را جستجو نمايي ناپيدا خواهد بود (11) امّا متواضعان وارث زمين شده از كثرت سلامتي متلذّذ خواهند شد (12) شرير بخلاف صادق افكار مذمومه مينمايد، و دندانهاي خويش را بر او ميفشارد (13) خداوند به او متبسّم است چون كه ميبيند كه روز او ميآيد (14) شريران شمشير را كشيدند و كمان را چلّه كردند تا آن كه مظلوم و مسكين را بيندازند، و كمانهاي ايشان شكسته خواهد شد (16) كمي صدّيق از فراواني شريران بسيار بهتر است. (17) چون كه بازوهاي شريران شكسته ميشود و خداوند صدّيقان را تكيهگاه است (18).خداوند روزهاي صالحان را ميداند و ميراث ايشان ابدي خواهد بود (19) در زمان «بلا» خجل نخواهند شد، و در ايام قحطي سير خواهند بود (20) لكن شريران هلاك خواهند شد، و دشمنان خداوند، مثل پيه برّهها فاني بلكه مثل دود تلف خواهند شد؛ (22) زيرا متبرّكان خداوند، وارث زمين خواهند شد، امّا ملعونان وي منقطع خواهند شد (29) صدّيقان وارث زمين شده، ابداً در آن ساكن خواهند شد (34) به خداوند پناه برده، راهش را نگاهدار كه تو را به وراثت زمين بلند خواهند كرد و در وقت منقطع شدن شريران اين را خواهي ديد (38) امّا عاصيان، عاقبت مستأصل، و عاقبت شريران منقطع خواهند شد.»[2]در فصل ديگر ميفرمايد:«... قومها را به انصاف داوري خواهد كرد. آسمان شادي كند و زمين مسرور گردد. دريا و پري آن غرش نمايند. صحرا و هر چه در آن است به وجد آيد. آنگاه تمام درختان جنگل ترنّم خواهند نمود به حضور خداوند. زيرا كه ميآيد، زيرا كه براي داوري جهان ميآيد. ربع مسكون را به انصاف داوري خواهد كرد. و قومها را به امانت خود.»[3]و از جمله در مزمور 72 در مورد پيامبر بزرگوار اسلام - صلي الله عليه و آله - و فرزند دادگسترش حضرت مهدي ـ عليه السّلام ـ ، چنين ميفرمايد:«(1) اي خدا! شرع و احكام خود را به «ملك»، و عدالت خود را به «ملكزاده» عطا فرما (2) تا اين كه قوم تو را به عدالت و فقراي تو را به انصاف حكم نمايد (3) به قوم كوهها سلامت و كويرها عدالت برساند (4) فقيران قوم را حكم نمايد، و پسران مسكينان را نجات دهد، و ظالم را بشكند (5) تا باقي ماندن ماه و آفتاب دور به دور از تو بترسند (6) بر گياه بريده شده مثل باران و مانند امطار ـ كه زمين را سيراب ميگرداند ـ خواهد باريد (7).و در روزهايش صدّيقان شكوفه خواهد نمود، و زيادتي سلامتي تا باي ماندن ماه خواهد بود (8) از دريا تا به دريا و از نهر تا به اقصي زمين سلطنت خواهد نمود (9) صحرا نشينيان در حضورش خم خواهند شد و دشمنانش خاك را خواهند بوسيد (10).ملوك طرشيش و جزيرهها، هديهها خواهند آورد، و پادشاهان شبا و سبا پيشكشها تقريب خواهند نمود (11) بلكه تمامي موك با او كرنش خواهند نمود، و تمامي اُمم او را بندگي خواهند كرد (12) زيرا فقير را وقتي كه فرياد ميكند و مسكين كه نصرت كننده ندارد، خلاصي خواهد داد (13) و به ذليل و محتاج ترحّم خواهد فرمود و جانهاي مسكينان را نجات خواهد داد (14) جان ايشان را از ظلم و ستم نجات خواهد داد، و هم در نظرش خون ايشان قيمتي خواهد بود (15) و زنده مانده از شبا به او بخشيده خواهد شد (16) در زمين به سر كوهها مشت غلّه كاشته ميشود كه محصول آن مثل اسنان متحرّك شده، اهل شهرها مثل گياه زمين شكوفه خواهند نمود (17).اسم او ابداً بماند، اسمش مثل آفتاب باقي بماند، در او مردمان بركت خواهند يافت، و تمامي قبايل او را خجسته خواهند گفت (19) بلكه اسم ذوالجلال او ابداً مبارك باد، و تمامي زمين از جلالش پر شود (20) دعاي داوود پسر يسيّ تمام شد».[4] توضيح مختصري پيرامون بشارت فوق:در اين بشارت ـ چنان كه بر ارباب فضل و دانش و اهل علم و اطلاع و كساني كه با قرآن و روايات اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ سر و كار دارند، مخفي نيست پيامبر بزرگ اسلام حضرت محمّد بن عبدالله ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ به عنوان «ملك» و فرزند گرامش حضرت مهدي ـ عليه السّلام ـ كه بزرگترين و كاملترين مظهر عدل الهي است به عنوان «ملكزاده» معرفي گرديده، و به بعضي از امتيازات و مشخصات ديگر وي نيز اشاره شده است.ولي برخي از علما و دانشمندان «يهود» چنين پنداشتهاند كه: منظور از «ملك» در اين آيه، حضرت داود ـ عليه السّلام ـ ، و منظور از «ملكزاده» فرزند وي حضرت سليمان ـ عليه السّلام ـ است، و روي اين پندار نادرست خواستهاند آيات مذكور را از بشارت دادن به بعثت حضرت خاتم النبيين ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ و نويد ظهور خاتم اوصياء حضرت حجّت بن الحسن العسكري ـ عليه السّلام ـ منصرف كنند، ولي اين انديشه از چند جهت نادرست و غير قابل قبول است، زيرا:
نخست اين كه
حضرت داود ـ عليه السّلام ـ از انبياي پيرو شريعت تورات بوده و خود او داراي شريعت و احكام نويني نبوده است تا اين كه بگويد: «اي خدا! شرع و احكام خود را به «ملك» و عدالت خود را به «ملكزاده» عطا فرما»، و روي اين اصل درخواست شريعت مستقل نوين در خور مقام آن حضرت نيست.دوّم
اين كه
در خواست شرع و احكام و عدالت كه به صورت دعا بر زبان حضرت داوود ـ عليه السّلام ـ جاري شده ـ چنان كه از نحوهي درخواست آشكار است ـ براي دو شخصيت عظيم آسماني است كه يكي داراي مقام سلطنت بر پيامبران و صاحب شرع و احكام جديد، و ديگري مظهر أتمّ عدالت، و صاحب مقام ولايت مطلقه، و مورد انتظار عموم ملل جهان است.[1] . سورهي انبياء، آيهي 105.[2] . عهد عتيق، كتاب مزامير، مزمور 37، بندهاي 9 ـ 38.[3] . همان، مزمور 96، بندهاي 10 ـ 13، ص1247، كتاب مقدس.[4] . عهد عتيق، كتاب مزامير، مزمور 72، بندهاي 1 ـ 2، به نقل از بشارات عهدين، ص248 و أنيس الاعلام، ج5، ص92 و 93.