دیوان شمس نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دیوان شمس - نسخه متنی

مولانا جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

غزليات





  • چون سر كس نيستت فتنه مكن دل مبر
    چشم تو چون رهزند ره زده را ره نما
    عشق بود گلستان پرورش از وى ستان
    جمله مر ز آفتاب پخته و شيرين شود
    طبع جهان كهنه دان عاشق او كهنه دوز
    عشق برد جوبجو تا لب درياى هو
    هر كس يارى گزيد دل سوى دلبر پريد
    دل خود از اين عام نيست با كسش آرام نيست
    تن چو ز آب منيست آب به پستى رود غير دل و غير تن هست تو را گوهرى
    غير دل و غير تن هست تو را گوهرى



  • چونك ببردى دلى باز مرانش ز در
    زلفت اگر سر كشد عشوه هندو مخر
    از شجره فقر شد باغ درون پرمر
    خواب و خورم را ببر تا برسم نزد خور
    تازه و ترست عشق طالب او تازه تر
    كهنه خران را بگو اسكى ببج كمده ور
    نحس قرين زحل شمس قرين قمر
    گر تو قلندردلى نيست قلندر بشر
    اصل دل از آتشست او نرود جز زبر بي خبرى زان گهر تا نشوى بي خبر
    بي خبرى زان گهر تا نشوى بي خبر


/ 3704