وقتت خوش وقتت خوش حلوايى و شكركش بخرام بيا كاين دم والله كه نمي گنجد جز ما و تو و جامى دريا كف خوش نامى زان سوى چو بگذشتم شش پنج زنش گشتم ناساخته افتادم در دام تو اى خوش دمنى بس كن و نى بس كن خود را همه اخرس كن نى بس كن و نى بس كن خود را همه اخرس كن
جمشيد تو را چاكر خورشيد تو را مفرش نى ميوه و نى شيوه نى چرخ و مه و مه وش چون ديگ مجوش از غم چون ريگ بيا دركش يا رب كه چه ها دارد زان جانب پنج و شش اى باده در باده اى آتش در آتشكاين نيست قرائاتى كش فهم كند اخفش كاين نيست قرائاتى كش فهم كند اخفش