برفتم دى به پيشش سخت پرجوش نظر كردم بر او يعنى كه واپرس نظر اندر زمين مي كرد يارم ببوسيدم زمين را سجده كردم
ببوسيدم زمين را سجده كردم
نپرسيد او مرا بنشست خاموش كه بي روى چو ماهم چون بدى دوش كه يعنى چون زمين شو پست و بي هوش كه يعنى چون زمينم مست و مدهوش
كه يعنى چون زمينم مست و مدهوش