ساقيا بي گه رسيدى مى بده مردانه باش سر به سر پر كن قدح را موى را گنجا مده چون ز خود بيگانه گشتى رو يگانه مطلقى درهاى باصدف را سوى دريا راه نيست بانگ بر طوفان بزن تا او نباشد خيره كش كاسه سر را تهى كن وانگهى با سر بگولانه تو عشق بودست اى هماى لايزال لانه تو عشق بودست اى هماى لايزال
ساقى ديوانگانى همچو مى ديوانه باش وان كز اين ميدان بترسد گو برو در خانه باش بعد از آن خواهى وفا كن خواه رو بيگانه باش گر چنان دريات بايد بي صدف دردانه باش شمع را تهديد كن كاى شمع چون پروانه باش كاى مبارك كاسه سر عشق را پيمانه باشعشق را محكم بگير و ساكن اين لانه باش عشق را محكم بگير و ساكن اين لانه باش