دیوان شمس نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دیوان شمس - نسخه متنی

مولانا جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

غزليات





  • اگر تو عاشق عشقى و عشق را جويا
    بدتنك سد عظيم است در روش ناموس
    هزار گونه جنون از چه كرد آن مجنون
    گهى قباش دريد و گهى به كوه دويد
    چو عنكبوت چنان صيدهاى زفت گرفت
    چو عشق چهره ليلى بدان همه ارزيد
    نديده اى تو دواوين ويسه و رامين
    تو جامه گرد كنى تا ز آب تر نشود
    طريق عشق همه مستى آمد و پستى
    ميان حلقه عشاق چون نگين باشى
    چنانك حلقه به گوش است چرخ را اين خاك
    بيا بگو چه زيان كرد خاك از اين پيوند
    دهل به زير گليم اى پسر نشايد زد
    به گوش جان بشنو از غريو مشتاقان
    چو برگشايد بند قبا ز مستى عشق
    چه اضطراب كه بالا و زير عالم راست
    چو آفتاب برآمد كجا بماند شب خموش كردم اى جان جان جان تو بگو
    خموش كردم اى جان جان جان تو بگو



  • بگير خنجر تيز و ببر گلوى حيا
    حدي بي غرض است اين قبول كن به صفا
    هزار شيد برآورد آن گزين شيدا
    گهى ز زهر چشيد و گهى گزيد فنا
    ببين چه صيد كند دام ربى الاعلى
    چگونه باشد اسرى به عبده ليلا
    نخوانده اى تو حكايات وامق و عذرا
    هزار غوطه تو را خوردني ست در دريا
    كه سيل پست رود كى رود سوى بالا
    اگر تو حلقه به گوش تكينى اى مولا
    چنانك حلقه به گوش است روح را اعضا
    چه لطف ها كه نكرده ست عقل با اجزا
    علم بزن چو دليران ميانه صحرا
    هزار غلغله در جو گنبد خضرا
    توهاى و هوى ملك بين و حيرت حورا
    ز عشق كوست منزه ز زير و از بالا
    رسيد جيش عنايت كجا بماند عنا كه ذره ذره ز عشق رخ تو شد گويا
    كه ذره ذره ز عشق رخ تو شد گويا


/ 3704