دیوان شمس نسخه متنی

201. شب رفت و هم تمام نشد ماجراى ما
202. هر روز بامداد سلام عليكما
203. آمد بهار خرم آمد نگار ما
204. سر بر گريبان درست صوفى اسرار را
205. چند گريزى ز ما چند روى جا به جا
206. اى همه خوبى تو را پس تو كرايى كه را
207. اى كه به هنگام درد راحت جانى مرا
208. از جهت ره زدن راه درآرد مرا
209. اى در ما را زده شمع سرايى درآ
210. گر نه تهى باشدى بيشترين جوي ها
211. باز بنفشه رسيد جانب سوسن دوتا
212. اسير شيشه كن آن جنيان دانا را
213. اگر تو عاشق عشقى و عشق را جويا
214. درخت اگر متحرك بدى ز جاى به جا
215. من از كجا غم و شادى اين جهان ز كجا
216. روم به حجره خياط عاشقان فردا
217. چه نيكبخت كسى كه خداى خواند تو را
218. ز بهر غيرت آموخت آدم اسما را
219. چو اندرآيد يارم چه خوش بود به خدا
220. ز بامداد سعادت سه بوسه داد مرا