بربند دهان از نان كمد شكر روزه آن شاه دو صد كشور تاجيت نهد بر سر زين عالم چون سجين برپر سوى عليين اى نقره باحرمت در كوره اين مدت روزه نم زمزم شد در عيسى مريم شد كو پر زدن مرغان كو پر ملك اى جان گر روزه ضرر دارد صد گونه هنر دارد اين روزه در اين چادر پنهان شده چون دلبر باريك كند گردن ايمن كند از مردن سى روز در اين دريا پا سر كنى و سر پا شيطان همه تدبيرش و آن حيله و تزويرش روزه كر و فر خود خوشتر ز تو برگويدشمس الحق تبريزى هم صبرى و پرهيزى شمس الحق تبريزى هم صبرى و پرهيزى
ديدى هنر خوردن بنگر هنر روزه بربند ميان زوتر كمد كمر روزه بستان نظر حق بين زود از نظر روزه آتش كندت خدمت اندر شرر روزه بر طارم چارم شد او در سفر روزه اين هست پر چينه و آن هست پر روزه سوداى دگر دارد سوداى سر روزه از چادر او بگذر واجو خبر روزه تخمه ار خوردن مستى ار روزه تا دررسى اى مولا اندر گهر روزه بشكست همه تيرش پيش سپر روزه دربند در گفتن بگشاى در روزههم عيد شكرريزى هم كر و فر روزه هم عيد شكرريزى هم كر و فر روزه