نان پاره ز من بستان جان پاره نخواهد شد آن را كه منم خرقه عريان نشود هرگز آن را كه منم منصب معزول كجا گردد آن قبله مشتاقان ويران نشود هرگز از اشك شود ساقى اين ديده من ليكن بيمار شود عاشق اما بنمى ميردخاموش كن و چندين غمخواره مشو آخر خاموش كن و چندين غمخواره مشو آخر
آواره عشق ما آواره نخواهد شد وان را كه منم چاره بيچاره نخواهد شد آن خاره كه شد گوهر او خاره نخواهد شد وان مصحف خاموشان سى پاره نخواهد شد بى نرگس مخمورش خماره نخواهد شد ماه ار چه كه لاغر شد استاره نخواهد شدآن نفس كه شد عاشق اماره نخواهد شد آن نفس كه شد عاشق اماره نخواهد شد