برانيد برانيد كه تا بازنمانيد بتازيد بتازيد كه چالاك سواريد چه داريد چه داريد كه آن يار ندارد پرندوش پرندوش خرابات چه سان بد شرابيست شرابيست خدا را پنهانى دوم بار دوم بار چو يك جرعه بريزد گشادست گشادست سر خابيه امروز صلا گفت صلا گفت كنون فالق اصباح رسيدند رسيدند رسولان نهانى دريغا و دريغا كه در اين خانه نگنجند مبادا و مبادا كه سر خويش بگيريد بكوشيد بكوشيد كه تا جان شود اين تن زهى عشق و زهى عشق كه بس سخته كمانست سماعيست سماعيست از آن سوى كه سو نيست خموشيد خموشيد خموشانه بنوشيد به ديدار نهانيد به آار عيانيد چو عقليد و چو عقليد هزاران و يكى چيز در اين بحر در اين بحر همه چيز بگنجددهان بست دهان بست از اين شرح دل من دهان بست دهان بست از اين شرح دل من
بدانيد بدانيد كه در عين عيانيد بنازيد بنازيد كه خوبان جهانيد بياريد بياريد در اين گوش بخوانيد بگوييد بگوييد اگر مست شبانيد كه دنيا و شما نيز ز يك جرعه آنيد ز دنيا و ز عقبى و ز خود فرد بمانيد كدوها و سبوها سوى خمخانه كشانيد سبك روح كند راح اگر سست و گرانيد درآريد درآريد برونشان منشانيد كه ايشان همه كانند و شما بند مكانيد كه ايشان همه جانند و شما سخره نانيد نه نان بود كه تن گشت اگر آدميانيد در آن دست و در آن شست و شما تير مكانيد عروسى همه آن جاست شما طبل زنانيد بپوشيد بپوشيد شما گنج نهانيد پديد و نه پديديت كه چون جوهر جانيد پراكنده به هر خانه چو خورشيد روانيد مترسيد مترسيد گريبان مدرانيدكه تا گيج نگرديد كه تا خيره نمانيد كه تا گيج نگرديد كه تا خيره نمانيد
لطفا منتظر باشید ...
