دیوان شمس نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دیوان شمس - نسخه متنی

مولانا جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

غزليات





  • در خانه نشسته بت عيار كى دارد
    بى زحمت ديده رخ خورشيد كه بيند
    گفتى به خرابات دگر كار ندارم
    زندان صبوحى همه مخمور خمارند
    ما طوطى غيبيم شكرخواره و عاشق
    يك غمزه ديدار به از دامن دينار
    جان ها چو از آن شير ره صيد بديدند
    چون عين عيانست ز اقرار كى لافد
    اى در رخ تو زلزله روز قيامت
    با غمزه غمازه آن يار وفادار
    گفتى كه ز احوال عزيزان خبرى ده
    اى مطرب خوش لهجه شيرين دم عارف
    بازار بتان از تو خرابست و كسادست
    امروز ز سوداى تو كس را سر سر نيست شمس الحق تبريز چو نقد آمد و پيدا
    شمس الحق تبريز چو نقد آمد و پيدا



  • معشوق قمرروى شكربار كى دارد
    بى پرده عيان طاقت ديدار كى دارد
    خود كار تو دارى و دگر كار كى دارد
    اى زهره كليد در خمار كى دارد
    آن كان شكرهاى به قنطار كى دارد
    ديدار چو باشد غم دينار كى دارد
    اكنون چو سگان ميل به مردار كى دارد
    اقرار چو كاسد شود انكار كى دارد
    در جنت حسن تو غم نار كى دارد
    انديشه اين عالم غدار كى دارد
    با مخبر خوبت سر اخبار كى دارد
    يارى ده و برگو كه چنين يار كى دارد
    بازار چه باشد دل بازار كى دارد
    دستار كى دارد سر دستار كى دارد از پار كى گويد غم پيرار كى دارد
    از پار كى گويد غم پيرار كى دارد


/ 3704