پژوهشي دربارة كعبه و اشياي هنري ـ تاريخي آن(1) - کعبه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

کعبه - نسخه متنی

هادی امینی، محسن آخوندی، آصف فکرت، رسول جعفریان، محمد حرب، سید علی قاضی عسکر، محمد الدقن، عبیدالله محمد امین کردی، طرجان یلماز؛ ترجمه: هادی انصاری، حسین صابری، محمدرضا نعمتی، تحسین اوغلی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پژوهشي دربارة كعبه و اشياي
هنري ـ تاريخي آن(1)

تأليف: طرجان يلماز / محمدرضا نعمتي

پيشگفتار

از آن هنگام كه حضرت ابراهيم ــ عليه السلام ــ بيت الله الحرام را به فرمان خداوند حكيم بنا كرد، كعبه پيوسته مورد احترام مردم است و دل هاي مشتاق ، از هر سرزمين و در هر زمان به سوي آن پر مي كشند. در دوران جاهليت ; سران و بزرگان عرب و از آن پس خلفا، فرمانروايان ، پادشاهان و مردم با همين ديد، به آن نگريسته و از هر فرصتي براي تقديم هديه اي ارزشمند، يا تعميراتي ضروري و يا نهادن جامه اي نفيس بر آن ، بهره گرفته اند.

ارسال « مَحْمل»1 و يا فرستادن كليدهايي براي درِ كعبه نيز از همان نوع پيشكش ها به شمار مي رفته است .

ارسال هدايا براي كعبه

به نقل پاره اي از منابع ، «شجرة الدُّرّ» بيوة «ملك صالح نجم الدين ايّوب» پرده و هدايايي از مصر براي كعبه فرستاد و سپس «سلطان بيبرس» ارسال هدايا را به سنتي ديرپا تبديل كرد و بدين ترتيب رقابت ميان زمامداران يمن و مصر بر سر ارسال هدايا اوج گرفت ، تا آن زمان كه شريف مكه به «سلطان قلاوون» (681 هـ . ق.= 1282م) اطمينان داد جز از پرده هاي مصري ، براي پوشش كعبه استفاده نكند.

انگيزه هاي پنهان

حرص و آزمندي فرمانروايان براي به دست آوردن افتخار ارسال هدايا، پيش از آنكه انگيزة مذهبي داشته باشد، به سياست توسعه طلبي آنها [در ميان ملت هاي اسلامي ] مربوط مي شد; زيرا ارسال اين هدايا به مفهوم آن بود كه آن كس كه مسؤوليت خدمت به بيت الله الحرام و مرقد پيامبر گرامي ــ صلي الله عليه و آله ــ را پذيراست ، مسؤولت رهبري و سرپرستي امور مربوط به اسلام و مسلمانان را نيز به عهده دارد.

با چنين طرز تفكّري بود كه مسألة قفل و كليدهاي كعبه پديدار گشت و سپس به تعداد خلفا و پادشاهان ، بر شمار قفل ها و كليدهاي كعبه افزوده شد، بي آن كه كعبه را نيازي به اين تعداد قفل و كليد باشد.

دو نمونه از كليدهاي كعبه :

1 ـ كليدي كه به شمارة ثبت 15133 در موزه موجود است. نوشته هاي روي آن كاملاً خوانا و داراي تاريخ ساخت و ابعادي منظم و متناسب مي باشد.

تاريخ اين كليد 765 هـ . ق. = 1363م مي باشد و اجزاي آن از چپ به راست عبارتند از:

الف ـ بدنه كه از چهار قسمت به هم پيوسته تشكيل گرديده و با آيات قرآن تزيين شده است و آيات ياد شده در جدول زير كه نوشته هاي چهار قسمت مسطح كليد را نشان مي دهند، آمده است ، ولي عبارت «مباركاً» در جريان يك اشتباه نوشتاري «مبارك» ثبت شده است.

ب ـ يك مكعّب متصل به قسمت هاي بعدي2 ، كه بر چهار طرف آن نوشته شده : «در دورة پادشاه مملوكي براي بيت الله الحرام ساخته شده است».

ج ـ چهار قسمت ديگر3 كه دو قسمت آن به شكل بيضي و دو قسمت ديگر مكعب مي باشد. بر يكي از آنها نام سلطان: «شعبان بن حسين»، تاريخ ساخت و عبارت : «لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ» نوشته شده است .

د ـ بر مكعب ديگر مضمون آية شريفة:{هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَي وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَي الدِّينِ كُلِّهِ}4 نوشته شده و قسمت بالاي آن5 به شكل چند پهلو است و حلقة كليد به آن آويخته است . طول اين كليد 45/3 سانتي متر و عرض آن 5/2 سانتي متر مي باشد.

2 ـ بعضي از نوشته هاي كليدي كه شمارة ثبت آن 15113 است ، ناقص و خواندنش دشوار است .

پيشينة ساخت قفل ، كليد وپرده براي كعبه وانگيزة ارسال كنندگان آنها

ساخت و ارسال قفل ها، كليدها و پرده هاي كعبه ، با روي كار آمدن مملوكيان مصر و يا به قدرت رسيدن سلاطين عثماني آغاز نمي شود، بلكه اين ابتكار، به زمان جاهليت بر مي گردد و از آن پس آنچه به اين هنر افزوده شده ، به توجه ودقت عمل وپيشرفت مسلمانان درفن آوري وصنعت مربوط مي شود. كليدهاي ساخت قاهره ، كه نسبت به كليدهاي دورة عثماني ، از سابقة تاريخي بيشتري برخوردارند، الگوي بيشتر صنعت گران بعدي ، در ساخت اينگونه كليدها قرار گرفته است .

با سقوط خلافت عبّاسيان در بغداد به وسيلة هولاكوخان ، فرصتي پيش آمد تا برخي از كساني كه از پادشاهان و خلفا نبودند نيز بتوانند در مورد وسايل مورد نياز كعبه ; مانند پرده و كليد، انجام وظيفه نمايند كه آثار آنان در مجموعة فعلي وجود دارد; مانند كليدي كه نام «غانم شيباني» يكي از خاندان خدّام كعبه بر آن نوشته شده است.

در مجموعة اشياي هنري كعبه ، كليدهايي ديده مي شود كه هيچ گونه علامت و نشانه اي در آنها نيست تا براي پژوهش گر روشن شود كه براي كجا ساخته شده ; براي درِ كعبه يا يكي از درهاي مسجد الحرام و يا براي درِ حجرة شريفة پيامبر خدا ــ صلي الله عليه و آله ــ در مدينة منوره ؟

وجود دو كليد در ميان مجموعة كليدها، با يك تاريخ ساخت ، دليل بر اين است كه آن دو، به دو درِ كعبه تعلّق داشته اند، يكي همان درِ معروف كه به سمت مشرق گشوده مي شود و ديگري دري است كه در داخل كعبه پشت ركن عراقي قرار دارد و «باب توبه» ناميده مي شود و نردبان منتهي به بام كعبه هم پشت آن مي باشد كه براي به جريان انداختن آب باران رحمت الهي از ناودان كعبه، از آن نردبان بالا مي روند و به همين دليل به آن «باب الرّحمه» نيز گفته مي شود. بديهي است انگيزة ارسال كنندگان قفل ، كليد و پرده ، تنها برخورداري از بركات كعبه و تقرّب به درگاه الهي نبوده ، بلكه هدف آنان در مرحلة نخست ، اين بوده است كه بدين وسيله خود را به عنوان بالاترين مقام مسؤول نسبت به امور مسلمانان و بيت الله الحرام معرفي نمايند، تا از اين طريق رهبري بلامنازع جهان اسلام را به دست گيرند.

مركز پژوهش ها

از مهمترين اهدافي كه «مركزپژوهش هاي تاريخ ، هنر و فرهنگ اسلامي در استانبول»، پيوسته عهده دار آن بوده ، ارائة پديده هاي اصيل و كهن تمدّن اسلامي است كه از چهارده قرن پيش در هنرهاي زيبا و ممتاز تجسم يافته است . در اين مركز، گنجينه اي بي همتا و ناياب از قفل ها و كليدهاي هنري باستانيِ درِ كعبه وجود دارد كه از پنجاه و سه قطعه ، ويژة كعبة معظّمه تشكيل شده و نيز دو قطعه مربوط به حجرة شريفة پيامبر خدا ــ صلي الله عليه و آله ــ است كه براي فراگير شدن فايدة اين پژوهش ، آن را تقديم شما خوانندگان گرامي مي نماييم . مجموعة اشياي هنري ، از ديدگاه تاريخي به سه دورة : عباسي ، مملوكي و عثماني مربوط است ; زيرا خلفا و پادشاهان در دوره هاي ياد شده ، اين قفل ها و كليدها را به مناسبت هايي مانند: انجام تعميرات بيت الله و امثال آن ، براي كعبه ارسال مي كرده اند.

مراحل پژوهش و تعريب

مركز پژوهش هاي تاريخ ، هنر و فرهنگ اسلاميِ استانبول مسؤوليت پژوهش دربارة مجموعه آثار ياد شده را به عهدة «خانم دكتر يلماز» استاديار دانشكدة ادبيات استانبول و مدير بخش اشياي عتيقة فلزي «موزة طوپ قاپي» در سال هاي 1975 ـ 1980 ميلادي گذاشت و بدين سان وي به پژوهش و نگارش دربارة آنها پرداخت . شايسته است اشاره شود كه هيچ پژوهش گري تاكنون دربارة اين مجموعه به طور كامل پژوهش نكرده و كتابي منتشر نساخته است .

پس از پايان كارِ اين پژوهش به زبان تركيِ استانبولي توسط نامبرده ، كار برگردانِ آن به زبان عربي ، به عهدة «دكتر تحسين عمر طه اُوغْلي» پژوهشگر اين مركز گذاشته شد و در نتيجه ترجمة كتاب به طور دقيق و كامل انجام پذيرفت .

اشياي موزه و ويژگي هاي آنها

تنوّع ، شگفتي و غناي اشياي نفيس موزة كاخ «طوپ قاپي» استانبول ، از جمله عواملي هستند كه هر از چند گاه ، انگيزة برپايي نمايشگاه هاي مختلف را در آنجا به وجود مي آورند. در اين راستا انديشة عرضة مجموعه اي از قفل ها و كليدهاي اين موزه ، شكل گرفت و به دنبال آن نمايشگاهي بزرگ ، ويژة اين اشيا، در سال 1979 ميلادي برگزار گرديد و در پايان ، تحقيقات و بررسي هاي گسترده اي به منظور رده بندي و سامان بخشي اشياي ياد شده به عمل آمد و سرانجام مجموعه قفل ها و كليدهاي كعبه به سه بخش اصلي تقسيم گرديد:

1 ـ قفل ها و كليدهاي مربوط به دورة عباسي

2 ـ قفل و كليدهاي متعلق به روزگار مملوكي

3 ـ قفل ها و كليدهاي منسوب به عصر عثماني

مجموعة اين سه بخش ، از سوي خلفا و پادشاهان بغداد، قاهره و استانبول براي كعبة معظمه ارسال شده بود.

ويژگي هايي كه در اين بررسي مورد توجه قرار گرفته ، عبارتند از:

الف ) مواد به كار رفته در ساخت اشياء، ب ) اَشكال هندسي قفل ها و كليدها، ج ) ظرافت هاي به كار رفته در ساخت آنها، د) ويژگي ها و مشخّصات عصر ساخت و نام سازنده.6

بخش اول

پيش درآمد تاريخي و پژوهشي تحليلي

پيش در آمدي تاريخي

ترديدي نيست كه مجموعة كليدها و قفل هاي كعبة معظمه ، از كمياب ترين مجموعه آثار تاريخي است كه در موزة كاخ «طوپ قاپي» [Top kapi] استانبول در ادارة «بُردة شريفه»7 ، كه به نام «امانت هاي مبارك» معروف است ، نگهداري مي گردد و از ديرباز توجه مسلمانان به آن جلب گرديده و از نظر آنان از اهميت فراواني برخوردار مي باشد.

اين مجموعه آثار و از آن جمله كليدها و قفل هاي كعبة معظمه ، در گذشته ، در كاخ عثماني ، درون صندوق ها و گنجينه هاي لاك و مهر شده ، با مهر پادشاهان حفاظت مي شده است و از اين رو براي افرادي كه بيرون كاخ به سر مي بردند و حتي براي خادمان بردة شريفه ، مشاهدة آن صندوق ها و اشياي درون آنها ممكن نبوده و به همين دليل ، در منابع تاريخي به اطلاعاتي دربارة آنها برخورد نمي كنيم و از اين رو ارزش معنوي آنها و ديگر امانت هاي مبارك ، هم چنان در پردة ابهام باقي مانده بود و تنها هنگامي ارزش آنها از بُعد ديني و نگاه هنري و باستاني مشخص گرديد كه برخي به آن دسترسي يافتند و به دنبال آن بررسي و پژوهش دربارة آنها آغاز گرديد.

پيشينة تاريخي اشياي هنري كعبه

آغاز ورود قفل ها و كليدها به كاخ عثماني ، به زمان سلطنت «سلطان سليم اول» مربوط مي گردد. وي در سال 923 هجري قمري ، (=1571 ميلادي ) به مصر وارد شد و به حكومت مماليك كه سرزمين حجاز را در قلمرو حكومت خويش داشتند، پايان داد. در آن زمان «شريف بركات بن محمد» فرماندار مكه بود. وي پسر خود «شريف ابو نما» را كه دوازده سال داشت ، همراه سفير خويش «عرار» راهي مصر كرد تا كليدهاي كعبه را به وسيلة او به سلطان سليم تقديم نمايد و شريف ابو نما در سيزدهم جمادي الآخر همان سال ، براي تقديم كليدها و ديگر هدايا به دفتر سلطان فرا خوانده شد.8

چنانكه از شكل قفل ها و كليدهاي مجموعه اي كه از آن سخن مي گوييم به دست مي آيد، بخش مربوط به دورة عباسي و مملوكي ، اين اشياء، پس از انتقال خلافت از مملوكيان به پادشاهان عثماني ، از مصر به استانبول آورده شده است و از آن پس عثمانيان همانند عباسيان و مماليك به سنّت ارسال قفل و كليد براي كعبه معظمه عمل كرده اند. در ميان آنها دو قفل وجو دارد كه «سلطان بايزيد دوم» پيش از آنكه خلافت به عثمانيان منتقل گردد، آنها را به كعبه معظمه اهدا كرده است و اين عمل را مي توانيم چنين تفسير كنيم كه انگيزة پنهاني آنان اين بوده كه خود را در افكار عمومي به عنوان قدرتي نوظهور در جهان اسلام مطرح نمايند:

اساسنامة مراسم استقبال

هنگامي كه اين قفل ها و كليدها به استانبول وارد مي شد، هيأتي كه به «هيأت كليد» معروف بود، آنها را به كاخ عثماني وارد مي كرد. ما تا حدودي مي توانيم اطلاعات مربوط به اين هيأت را، از يك سند تاريخي سال 1228 قمري (1813 ميلادي ) كه در آرشيو موزة طوپ قاپي نگهداري مي شود به دست آوريم ; چه آن كه مي دانيم «سلطان محمود دوم» در سال 1328 قمري (1813 ميلادي پاره اي اصلاحات و سامان دهي جديد در مراسم جشن به مناسبت ورود كليدهاي ارسالي مكه و مدينه ، از راه دريا به استانبول پديد آورد.

مسؤول تشريفات ، اساسنامه اي دربارة اين اصلاحات جديد به سلطان تقديم و او موافقت خود را با آنها اعلام داشت.9

مراسم استقبال

از اين اساسنامه چنين بر مي آيد كه كليدها از راه دريا به استانبول مي رسيده اند; زيرا خبر نزديك شدن كشتي به بندرگاه «باروت خانه»10 به «باب عالي» يك روز پيش از ورود آن به بندرگاه مي رسيد، چنان چه در دفتر تشريفات آمده : افرادِ در نظر گرفته شده براي شركت در جشن استقبال ، به سوي منطقة «داود پاشا»11 در استانبول با لباس هاي رسمي ويژة استقبال حركت مي كنند. دو ساعت پيش از آنان «كتخدابك»; نمايندة صدر اعظم (نخست وزير) با هيأت ديگري راهي ساحل باروت خانه مي شوند تا خود را براي استقبال از كشتي حامل كليد آماده ساخته و پس از مراسم احترام ، كليدها را از شخصي به نام «آغا» (خواجه ) كه حامل آنها است تحويل گيرد، سپس [به نشانة احترام ] پس از بوسيدن ، آنها را بر سر نهاده آنگاه همراه استقبال كننده به سوي منطقة داود پاشا روانه مي شود.

در منطقه ياد شده ، گروهي ديگر از استقبال كنندگان به انتظار ورود آنان ايستاده اند كه در رأس آنها: شيخ الإسلام ، آغاي دار السعاده (بلند پايه ترين مقام مسؤول كاخ همايوني و ناظر بر امور دربار) قائم مقام پادشاه (دوّمين وزير پس از صدر اعظم و قائم مقام وي در غياب او) قبطان پاشا (فرمانده ناوگان عثماني ) و ديگر رجال دولتي مي باشند، با نزديك تر شدن هيأتِ كتخدابك به منطقه داود پاشا، گروه نامبرده چهل ، پنجاه گام از آنها استقبال كرده و سپس كتخدابك براي بار دوم كليدها را كه در سيني زرين نهاده ، بوسيده و بر سر مي نهد و سپس به آغاي دار السعاده تقديم مي دارد، او نيز با انجام همان مراسم تعظيم و احترام ، آن را پذيرفته و روي ميزي كه از قبل با روميزي پارچه اي پوشيده شده است ، مي گذارد تا تمام جمعيت حاضر در مراسم بتوانند آن را بنگرند.

آنگاه همگي بر اسب ها سوار شده و در حالي كه آغاي دار السّعاده پيشاپيش آنها و كتخدابك در كنار او سيني زرين كليدها را در دست دارد، به سوي كاخ حركت مي كنند و از «باب همايوني» كاخ طوپ قاپي ، وارد شده ، پس از عبور از درِ مياني كاخ ، از اسب ها پياده مي شوند، سپس كتخدابك سيني زرّين حاوي كليدها را، ديگر بار به آغاي دارالسعاده كه در اتاق بُردة شريفه و يا در جاي ديگري از كاخ به انتظار نشسته است ، تقديم مي كند و آغا به طرف «باب السعاده» به راه مي افتد و چون به باب السعاده رسيد، پاشا از آغا استقبال كرده و كليدها را تحويل گرفته و مي بوسد و بر اريكة شاهي كه در آنجا نهاده شده مي نشيند، آنگاه به منظور عرض تبريك و تهنيت ، رجال دولت ، آغايان (خواجگان ) اندروني كه مسؤوليت ادارة دربان عثماني را به عهده دارند و آغايان انكشاريه (افراد ستاد فرماندهيِ آنان ) پاسداران پادشاه و نگهبانان درهاي ورودي و خروجي كاخ و محيط اطراف آن ، آغايان پياده نظامي كه به منظور حفاظت از جان وي او را همراهي مي كنند، به ترتيبِ مقام و مسؤوليت خويش و طبق آيين نامه تنظيم شده ، از جلو جايگاه او عبور مي كنند.

اين بود مسيري كه به طور معمول براي رسيدن كليدها به كاخ پيموده مي شد ولي گاه نقطة آغاز حركت ، جاهاي ديگر اتفاق مي افتاد; مثلاً هنگامي كه كليدها به «اِسكلَه سي» (بندر وزير) وارد مي شد، در آن صورت مسير استقبال از آنجا بود.12

چنان چه گاهي كليدها به «مسجد سلطان احمد شهير» مي رسيد و بنابراين هيأت استقبال از حياط مسجد، مسيرهاي خيابان هاي پبيكخانه ديوان يولي تسترجيه را مي پيمود و چون به تنديس معروف «ديكيلي طاش» كه يادگار دورة بيزانس بود مي رسيد، از ناحية صدفچيه و تسترجيه به طرف پايين حركت كرده و از در بوغدايجيلر به مسجد بايزيد وارد مي شدند و از آنجا از قزانجيه مي گذشت و از جلو در كاخ باستاني به سوي خان والده و سپس بازار محمود پاشا، منجنه و كوي چغال اوغلي به راه خود ادامه مي داد و در آنجا به طرف پايين سرازير مي شد و از مقابل كاخ آلاي كوشكي عبور مي كرد و آنگاه با حركت از كنار مسجد زينب سلطان به سوي ايا صوفيا تغيير مسير داده و از برابر باب شكرچي به سمت ميدان «سراي ميداني» (ميدان كاخ ) حركت مي كرد و سرانجام از باب همايوني به كاخ طوپ قاپي وارد مي شد و سپس همگان در كنار در مياني كاخ از اسب ها به زير مي آمدند و بدين ترتيب براي آنان كه در اطراف كاخ بودند فرصت ديدار هيأت ياد شده كاخ فراهم مي شد.

مراسم استقبال در دورة دوم حاكميت عثماني ها بر حرمين

در سال 1234 هجري قمري ، 1819 ميلادي ديگر بار مكه و مدينه به قلمرو حكومت عثماني بازگشت ، و به دنبال آن «سلطان محمود دوم» دستور داد تا استقبال با شكوهي براي ورود كليدهايي كه از سرزمين حجاز مي رسيد برگزار گردد ولي اين بار هيأت استقبال كننده از «مسجد ابو ايّوب انصاري» بـه راه افتاد.13

در يك سند ديگر كه در تاريخ 1228 هجري قمري ، 1813 ميلادي ثبت شده ، چنين آمده است كه كليدهاي رسيده از سرزمين حجاز به وسيلة «كامل اسماعيل پاشا» از مكه به استانبول انتقال يافته است ، در صورتي كه در سند سوّم دربارة كليدي كه در كيسة انباشته از ني ، در اتاق بُردة شريفه در كاخ طوپ قاپي نگهداري مي شود، نوشته شده است : آن را امير مكه در دورة حكومت «سلطان مراد چهارم» در سال 1043 هجري قمري ، 1633 ميلادي ، از مكه به استانبول فرستاد. اين كليد در صندوق پرچم سرفراز [ملّي ] و در كنار آن نهاده شده است تا سلطان مراد آن را به هنگام برخي تهاجم هاي نظامي با خود به همراه ببرد، چنان چه براي نخستين بار در جريان حمله به بغداد چنين كرد و در بازگشت آن را در گنجينة اتاق ويژة كاخ به نام «حاص اوده» گذاشت و دومين بار در جنگ عثماني با اتريش در سال 1904 هجري قمري ، 1683 ميلادي به پيشنهاد سردفتر و پذيرش سلطان ، اين كليد از گنجينه خارج شد.14

در يكي از سندها15 از نظم و سازماندهي هيأت كليد سخن به ميان آمده و در آن از شركت كنندگان در مراسم جشن و لباس هايي كه مي پوشيده اند، ياد شده و اين خود نشانگر ميزان توجه پادشاهان عثماني به آن مي باشد، همانند مراسم جشني كه به مناسبت فرستادن «صُرَّه»16 و «مَحْمِل» به سرزمين حجاز برگزار مي شده است .

به ويژه هنگامي كه حكومت عثماني ، مرحلة ناتواني و ضعف خود را مي گذراند، در سازماندهي و تنظيم اين جشنواره ها و هيأت ها، توجه و دقت بيشتري به عمل مي آمد.

اسناد تاريخي نشان مي دهد كه اين هيأت ها و جشنواره ها چندين بار در دورة سلطان محمود دوم ترتيب داده شد و اين كار براي تأكيد بر اين نكته بود كه تنها پادشاهان عثماني هستند كه زمامداران مكه و مدينه و خلفاي مسلمين به شمار مي روند.

بخش مهمي از كليدهاي موزة طوپ قاپي كه از راه هاي گوناگون ـ حتي در زمان جنگ جهاني دوم ـ به آنجا مي آمد، در گنجينة موزه به نمايش گذاشته مي شد و هم اكنون نيز در آنجا و نيز در بخش «امانات مبارك» با ديگر اشياي نفيس در معرض ديد تماشاگران قرار مي گيرد.

منابع تاريخي

در اين جا توجه خوانندگان گرامي را به منظور دست يابي به اطلاعات گسترده دربارة ساختمان كعبه و تاريخ آن و نيز ساخت درها و قفل هاي آن و اهميتي كه در سه مقطع پيش از اسلام ، صدر اسلام و در عصر اموي به آنها مي داده اند، به آثار تاريخ نگاران گذشته مانند طبري ، ازرقي ، ابن اسحاق ، ابن هشام و ديگران جلب مي نمايم كه در اين موضوع به تفصيل نگاشته اند.

تاريخ عصر عباسي از حركت خليفه همراه با هيأتي سخن مي گويد كه از بغداد براي انجام فريضة حج به راه مي افتادند; مانند «هارون الرشيد» و ديگر خلفاي عباسي ولي تصاوير و نوشتار روي كليدهاي اين مجموعه چنين نشان مي دهد كه ساخت پاره اي از آنها به اواخر دورة عباسي ، يعني به زمان «مستنجد بالله» (555 هـ . ق . 1160م ) مربوط مي شود و سه عدد آنها به زمان «ابي العباس احمد ناصر (575 ـ 622 هـ . ق . 1180 ـ 1225م ) و آخرين آنها به پايان عصر عباسي ; يعني به زمان «معتصم بالله» (575 ـ 622 هـ . ق . 1225م ) باز مي گردد.

نكته قابل توجه اين است كه متوكّل عباسي در جريان تعميرات گستردة كعبه ، طلا به كار برده است و زرگري به نام «عبدالله بن سلام» در فاصلة رجب (سال241 هـ . ق . 855 م ) و شعبان (241 هـ . ق . 856 م ) از جانب وي عهده دار اين تعميرات در كعبه و بناهاي مهم بوده است .17

ابن جبير كه در سال 579 هـ . ق . 1183م به زيارت كعبه مشرّف شده ، در سفرنامة خود، دربارة كعبه سخن گفته و در اين زمينه اطلاعات فراواني گزارش كرده است.18 او مي نويسد: «عرض در كعبه 8 وجب و بلنداي آن 13 وجب است . اين در از نقره ساخته شده و روكشي از طلا آن را پوشش داده و داراي دو حلقه زرّين است و به سمت شرق گشوده مي شود».

سنگ نوشتة موجود در «حجراسماعيل» نشان مي دهد كه در سال 576 هـ . ق . 1180م به دستور «ابو العباس احمد ناصر»19 پاره اي نوسازي ها در كعبه صورت گرفته است .

آغاز ارسال محمل به كعبه

در زمان پادشاهان مملوكي مصر، ارسال جامة كعبه به وسيلة مَحْمِل ، براي نخستين بار، به صورت يك سنت در آمد و در اين راستا، سلطان «بيبرس» (658 ـ 676 هـ . ق . 1277م ) از پادشاهان اين سلسله ، اوّلين كسي است كه به ارسال محمل اقدام كرد و به نظر مي رسد وي نخستين كليد از اين مجموعه را، كه تاريخ روي آن به عصر وي باز مي گردد، با همين محمل ـ كه هيأتي ويژه آن را همراهي مي كرد ـ فرستاده است .

ارسال محمل در عصر عثماني ها

هنگامي كه عثمانيان وارد مصر شدند [و آنجا را به قلمرو حكومت خود افزودند] سنت ارسال پرده براي كعبه را دنبال كردند، تنها با اين تفاوت كه آنان پيش از احراز مقام [به اصطلاح ] خلافت هم نسبت به مكه و مدينه عنايت داشتند و به نقلي ، در آن زمان به ارسال «صُرّه» به آن دو شهر اقدام مي كردند20 ولي فرستادن كليد و قفل براي كعبه ، از زمان «سلطان بايزيد دوم» آغاز گرديد.

در اينجا اين پرسش پيش مي آيد كه چرا از دورة «سلطان سليم اول» قفل يا كليدي به جاي نمانده است . اين گمان وجود دارد كه خبر ارسال كليدهاي او، به دلايلي به ما نرسيده باشد; زيرا ممكن نيست با وجود تحويل گرفتن كليدهاي كعبه ، پس از ورودش به مصر، قفل يا كليدي براي آن نفرستاده باشد.

اقدامات سلطان سليمان قانوني

در زمان «سلطان سليمان قانوني» (926 ـ 974 هـ . ق . = 1520 ـ 1566 م ) به وي خبر رسيد كه سقف كعبه در آستانة ريزش است و ناودان آن نياز به تعويض دارد، پيش از آن «مير احمد» فرماندار مصر از سوي پادشاه عثماني ، ناودان كعبه را با فلز غير طلا و نقره ساخته بود. سلطان سليمان فرمان داد تا ناوداني از طلا ساختند و به جاي ناودان قبلي كارگذاشتند. پس از آن ، ناودان قبلي را به استانبول آوردند و در خزانة دولت نگهداري شد.21

منابع تاريخي كه از تعميرات سال (1039 هـ . ق .) سخن مي گويند، حاكي است دري كه به سفارش سلطان سليمان قانوني ، پيشتر با طلا و نقره بازسازي شده بود، بار ديگر در جايگاهش در كعبه كار گذاشته شد.22 در اين مجموعه قفلي زرّين وجود دارد كه نخستين قفل طلايي اين مجموعه مي باشد و به سلطان سليمان تعلّق دارد و تاريخ روي آن ، يك سال پيش از درگذشت وي است .

تعميرات كعبه در زمان سلطان مراد دوم

بخش سوم «رسالة معماريّه» است كه دربارة زندگي رييس معماران ترك (محمد آغا) مطالبي آورده و آگاهي هايي دربارة كارهاي وي و تعميرات به عمل آمده توسط او در كعبه به دست مي دهد. اين تعميرات در زمان «سلطان مراد سوم» (982 ـ 1003 هـ . ق . = 1574 ـ 1594 م ) هنگامي كه در جريان نياز كعبه به تعميراتي جديد قرار گرفت ، انجام پذيرفته است . محمد آغا معمار «سنان» را در سال 1590 ميلادي به مكه فرستاد و او به بررسي وضعيت كعبه پرداخت ، سپس نقشه اي از آن ترسيم كرد و شيوة كار را مشخص ساخت و آنگاه به استانبول بازگشت ، ولي محافظه كاري و احتياط بي مورد، آنان را از انجام اين كار بازداشت و در نتيجه آن تلاش ها نافرجام ماند.23

سلطان احمد اول و تعميرات كعبه

از آن پس ، كعبه در وضعيت بدتر و در آستانة فروپاشي قرار گرفت .

از اين رو، «شيخ الاسلام صُنع الله افندي» اين خبر را به «سلطان احمد اول» رسانيد و ضرورت تعويض ناودان و كمربند كعبه را به وي گوشزد كرد. بر اين اساس سلطان ، محمد آغاي معمار را به تعميرات كعبه گماشت . وي طبق نقشه و طرح ارائه شده از سوي معمار سنان ، كارش را آغاز كرد و ناودان و كمربند كعبه را ساخت و پس از آن كه آنها را در «مزرعة داود پاشا» در معرض تماشاي همگان قرار داد، آنها را به مكه فرستاد و هر كدام در جايگاه مخصوص خود كار گذاشته شد.

همچنين اسناد تاريخي به منبري مرتفع و سه عدد كليد اشاره دارد كه از سوي آنان براي مسجد پيامبر خدا ــ صلي الله عليه و آله ــ و درِ حجرة مطهّر آن حضرت ارسال شده است .24

در كتاب «زبدة التواريخ» آمده است كه سلطان احمد اول در سال 1021 هـ . ق . 1612م دستور داد تابلوي نقرة سر درِ كعبه را برداشته ، به جاي آن تابلويي از زر خالص نصب كردند.25

ارسال صُرّه و محمل پس از سلطان احمد اول

پس از دورة سلطان احمد اول ، بيشترين آگاهيهاي تاريخي به «صُرّه» و «محمل» مربوط مي شود. اين اطلاعات براي ما روشن مي سازد كه عثمانيان به محمل و جشن و بزرگداشت آن اهميت مي دادند; زيرا آنان آن را رمز قدرت و عظمت خويش و نشانة توجهشان به سرزمين حجاز تلقّي مي كردند. آخرين آگاهيها دربارة مراسم استقبال از كليدهاي كعبه ـ چنانكه پيش از اين يادآور شديم ـ به سال 1228 هـ . ق . 1813 م مربوط است كه به وسيلة «كامل اسماعيل پاشا» به استانبول وارد شد.

و مسألة مهم ديگري كه دربارة آنها وجود دارد، اين است كه تاريخ قفل هاي داراي تاريخ ساخت با تاريخ سال جلوس پادشاهان عثماني بر اريكة قدرت ، هماهنگ نيست و اين مسأله نشانگر آن است كه آنان به مجرّد نشستن بر تخت ، اقدام به ارسال قفل براي كعبه نمي كردند.

نو آوري و تحوّل در ساخت قفل هاي كعبه

نخستين اثر [هنري ] كه در گنجينة قفل ها و كليدهاي كعبه ، در موزة طوپ قاپي نگهداري مي شود، بخشي از قفلي است كه به شكل پل و از جنس چوب ساخته شده و از اين رو با شكل ديگر قفل ها تفاوت دارد.

چنانكه معروف است ، قفل هايي كه به اين شكل ساخته شده اند، در توليد آنها، از همان فن آوري كه در كشورهاي چين و روم باستان استفاده مي شد، بهره گرفته اند.

آنچه ما را بر آن داشت تا اين قفل ها را در ميان مجموعه قفل هاي عصر عباسي قرار دهيم ، سبك نقش و نگارهاي آنها است . نوشته هاي روي آنها، با تارهايي از قلع و سرب ، برجسته شده و بدينسان از اهميت ويژه اي برخوردار گرديده است ; زيرا نموداري از نوآوري در نگارش آن عصر شمرده مي شود.

ميخ هاي به كار رفته در بخش داخلي قفل نيز ما را با ساختار جديدي از قفل هاي سه قطعه اي آشنا مي كند.


1ـ «مَحْمِل» كجاوه اي بوده كه بر روي شتر مي گذاشته اند و با تشريفاتي خاص ، پرده و ديگر هداياي كعبه را بدان وسيله به مكه مي برده اند.

2ـ مؤلف از آن به «كتف» (شانه ) ياد كرده است .

3ـ در كتاب از آنها به «رَقَبه» (گردن ) ياد شده است .

4ـ صف :9

5 ـ اين قسمت در كتاب به «رأس»; سر تعبير شده است .

6 ـ مطالب پيشگفتار، گزيده اي است از مجموعة: «پيشگفتار مركز پژوهش هاي تاريخ ، هنر و فرهنگ اسلامي استانبول»، «پيشگفتار كارشناس و بازنگر مركز» و «پيشگفتار مؤلف» كه در آغاز كتاب : «پژوهشي دربارة كعبه و اشياي هنري ـ تاريخي آن» به تفصيل آمده است .

7ـ بُردَه ، عباي سياه كوچكي است كه به پيامبر خدا ــ صلي الله عليه و آله ــ منسوب است .

8 ـ Uzuncarish, I.H., Mekke-i Mukerreme Emirleri, Ankara 1984, p.17 (Ibn Iyas, V., p. 186; Haydar Celebi (Ruznamesi, Munseat-i Feridun, I, p.439 Tac ut Tavarih, II, p.371

9ـ آرشيو «سراي طوب قاپي.» (E. 3369), (E. 10800), (E. 5890)

10ـ باروت خانه ، امروزه در منطقه معروفي است در «موتلاف آتاكوي» در ساحل درياي مرمر در استانبول.

11ـ [Tunka] پادگان نظامي.

12ـ آرشيو «سراي طوپ قاپي» و منطقة «وزير اسكله سي» در فاصلة «سراي بورني» و «سركه جي» قرار دارد.

13ـ آرشيو سراي طوپ قاپي (1/8765).

14ـ نك: Silahtar Tarihi, II, p. 15

15ـ آرشيو سراي طوپ قاپي (E. 4713) نكتة قابل توجّه اين است كه رئيس اسقف ها در اين جشن شركت كرد، وآغا كه كليد را با خود حمل مي كرد در حالي كه ردايي سرخ بر تن داشت و در دست او كاسه هايي بود كه در آن سوره ها و آيات قرآني با خطّي زيبا براي تبرّك نوشته شده بود و در سمت راست و چپ ا و 16ـ صُرّه به كيسه اي گفته مي شد كه در آن وجوه نقدي كعبه و يا كليد كعبه را مي گذاشته اند.

17ـ Al-Azraki, Akhbar Makka, ed. Wustenfeld, I. p.54, II. 4-11, Wustenfeld, Gesch, Mekka, 1861, p.169-200

18ـ .The Travels of Ibn Jubayr (Trans. Broadhurst, R.J.C.) London: 1925 p. 78-79

19ـ احمد ناصر همان كسي است كه تلاش وقفه ناپذيري براي ايجاد وحدت و يك پارچگي جهان اسلام به كار برد ولي در اين كار توفيقي نيافت.

20ـ براي نخستين بار، در عصر عثماني، در زمان سلطان بايزيد اول (1389 ــ 1402) و فرزندش سلطان محمد اوّل (1403 ــ 1421م)، «صرّه» به مكّه معظّمه و مدينة منوّره ارسال گرديد. همچنين سلطان مراد دوّم (1421 ــ 1451م) پس از فتح استانبول در سال 1453م نيز به ارسال صرّه اقدام كرد و سلطان بايزيد دوّم نيز در سال 1481 ــ 1512م اين سنّت را دنبال كرد. همچنين از سوي سلطان سليم اوّل پيش از فتح مصر و پس از آن، اين كار تعقيب شد.

21ـ :Gokyay, O.S., "Mimar Mehmet Aga", I.H Uzuncarsiliya Armagan

صفحة 123 و بعد ازآن.

Zobdat'l-Tavarih, p. 154

احتمال مي ورد كه اين ناودان از سوي خليفه ناصر (575 ــ 622 هـ / 1180 ــ 1225م) ساخته شده باشد.

22ـ همان، ص155.

23ـ همان، صص 149 ــ 150.

24ـ همان، ص155.

25ـ همان، ص 156، هم اكنون اين ناودان در بخش امانات مباركه در موزه طوپ قاپي در معرض ديد بازديدكنندگان است.

/ 17