نوشتار حاضر به بررسي تاريخي آرا متکلمان و متالهان مسلمان در جهت گيري دعوت انبيا مي پردازد. بحث از غرض اصلي بعثت انبيا سابقه اي به قدمت انديشه هاي آغازين کلامي دارد.خلط "فايده" و "غايت" و نيز درآميختن کنه و وجه از مهمترين مواضع ابهام درطرح مساله است که بر گوناگوني آرا و بي حاصلي نزاع افزوده است. پاسخ به اين مساله را در سه ديدگاه عمده، مي توان طبقه بندي کرد:دنياگرايي، عقبي گرايي، و جامع نگري.هر يک از سه ديدگاه عمده شامل تفسيرهاي متعددي است. ديدگاه جامع نگري که بويژه در قرن هفتم رايج شد، امروزه نضج بيشتري يافته است.برخي از متفکران، مانند فخر رازي از متقدمان و امام خميني(ره) از متاخران با وقوف به اهميت تصوير جامع گرايانه درصدد ارائه تفسيري سازگار در اين زمينه برآمده اند. جستاري در متون ديني جهت دستيابي به نظريه اي در باب دين و دنيا،پس از بررسي تاريخي مساله، پايان بخش نوشتار ماست.
2- جايگاه بحث جهت گيري دعوت انبيا نزد متکلمان
هدف بعثت و سؤال از اين که دعوت پيام آوران آسماني ناظر به چيست، از مهمترين مباحث کلامي است. آيا پيام انبيا ناظر به امور دنيوي است و يا به مقاصد اخروي و مصالح معنوي متعلق است؟ آيا مي توان گفت: «دعوت انبيا هر دو بخش حيات آدمي (دنيا و عقبي) را فرا مي گيرد»؟ طرح مساله نزد متکلمان متقدم و متالهان جديد از دو جهت مختلف اهميت دارد: