ابوالقاسم عليدوست تاريخچه قانون، ضرورت جعل و عمل به آن، به تاريخ تشكيل زندگي جمعي بشر برميگردد و از روزي كه انسان، به زندگي اجتماعي گراييد ولو به گونهاي بسيار ساده و ابتدايي، ضرورت وجود قانوني كه بتواند آن اجتماع ساده و غير پيچيده را به نحو احسن اداره كند احساس شد. آنگونه كه از برخي آيات قرآن نيز استفاده ميشود، تاريخ تشريع قانون در قالب «دين الهي» به همان زمانهاي ابتدايي چون زمان نوح برميگردد. قرآن در اين باره ميفرمايد: «تشريع كرد [خداوند] براي شما از دين آنچه را به نوح توصيه كرده بود و آنچه را وحي كرديم بر تو و آنچه را به ابراهيم و موسي و عيسي توصيه كرديم كه دين را بپاداريد و در آن اختلاف نكنيد» (شوري، آيه 13)امام كاظم فرمودند: «ان للّه علي الناس حجتين، حجة ظاهرة و حجة باطنة فاما [اما] الظاهرة فالرسل والانبياء والائمة ـ عليهم السلام ـ و اما الباطنة فالعقول.»(خداوند بر مردم دو حجت دارد: حجت آشكار و حجت پنهان. حجت آشكار، رسولان و پيامبران و امامان ـ عليهم السلام ـ هستند و حجت پنهان، عقول مردم است.)1دين و قانون (شريعت) ـ آنگونه كه از آيات متعدد قرآن استفاده ميشود دين به دو بخش عمده ايمان و عمل صالح تقسيم ميگردد. از همين رو قرآن دهها بار واژه «امنوا» را در كنار «عملوالصالحات» ذكر فرموده و اين دو را مكمّل يكديگر معرفي كرده است. شايد يكي از گوياترين آيات در قرآن كريم در مورد دين ـ كه گاه از آن به «بّر» تعبير ميشود ـ اين آيه كريمه باشد:«ليسالبر ان تولوا وجوهكم قبلالمشرق والمغرب و لكنالبر من آمن بالله واليوم الآخر و الملائكة و الكتاب ...» (بقره، آيه 177)در اين آيه شريفه ابتدا به عنصر ايمان به خداوند، قيامت، فرشتگان، كتاب و پيامبران اشاره ميگردد، سپس از پرداخت ماليات خاص ـ كه نوعي ارتباط وثيق با اهل بيت ـ عليهمالسلام ـ را به همراه دارد و نيز ماليات عام ـ يعني زكات ـ و پرستش خداوند آن هم در نماز كه تجلّي ايمان عملي به خداوند است، صحبت ميشود و در پايان متذكر ميگردد كه وفاي به عهد و نيز صبر و پايداري، از عناصر مهم و مؤثر در تحقق «برّ»، به شمار ميروند.توجه و دقت در سير اين آيه، مفهوم كلام رسول اكرم(ص) را روشن ميسازد كه فرمودند: «من عمل بهذه الآية فقد استكملالايمان»2با اين توضيح به نقش والاي قانون كه در فرهنگ قرآن از آن به «شريعت» تعبير شده است، ميرسيم چرا كه عمل صالح كه ركن ركين دين به شمار ميرود، بدون قانون و شريعت امكان ندارد.علم فقه و دين ـ با توضيحي كه ارائه شد به نقش اساسي علم فقه به عنوان علمي كه متكفل بيان قانون و شريعت الهي است ميرسيم و از همين روست كه تفقّه در دين مورد امر الهي قرار ميگيرد3 و پايه دين4 محسوب ميشود.دين و عقل ـ تمام اديان الهي تا آنجا كه دچار تحريف وتدليس نشده باشند، مطابق موازين عقل هستند. و نميتوان ديني را الهي فرض كرد اما با اين وديعه الهي كه خداوند آن را براي تشخيص و تمييز صحيح از ناصحيح و صلاح از فساد،5 در طبيعت آدمي قرار داده است، مخالف باشد وگرنه تضادي بين تشريع پروردگار (دين) و تكوين او (قرار دادن عقل بدين منظور) صورت ميگيرد و اين امر با حكمت الهي سازگار نيست.اسلام و عقل ـ از آنجا كه اسلام خاتم اديان و دستورات آن فرازماني و مكاني است، بيش از هر مكتب ديگري عنصر عقل در آن حضور دارد، به گونهاي كه اگر دين اسلام را دين تعقل و شريعت آن را، شريعت عقل بناميم كلامي گزاف نگفتهايم. تأكيد مكرر قرآن حكيم، بر تعقل6 و ستايش امامان معصوم(ع) از عقل، دليل ديگري است بر لزوم حضور پررنگ عقل در عرصه اعتقاد و عمل ديني، و از آنجا كه اين بحث مقدمهاي است بر موضوع مقاله به اختصار از آن ميگذريم.
فصل اول
منابع علم ـ واضح است كه يكي از مسائل مهم در هر علمي توجه به منابع و مداركي است كه مسائل آن علم لزوما مستند به آنها است و آن مدارك، دليل و برهان آن مسائل ميباشد. در گذشته، از اين مدارك به «مبادي تصديقيه علم» ياد ميكردهاند و امروزه يكي از پردامنهترين مباحث در مسئله شناخت، بحث از مبادي تصديقيه علوم است. در علم فقه نيز به نوبه خود اين مسئله با عنوان «منابع فقه» هميشه مورد بحث بوده است، چرا كه گزينش منابع تأثير بسزايي در نحوه اجتهاد و استنباط فقيه دارد.نظر اصوليان شيعه و سني پيرامون منابع فقه ـ نظر معروف شيعه اين است كه منابع استخراج احكام، چهار چيز است: قرآن، سنت، اجماع و عقل. در كنار اين نظر با اين تعبير، تعابير ديگري هم وجود دارد كه با نظريه مشهور شيعه يا در اصل نظر تفاوت دارد يا در تعبير. مثلاً شيخ مفيد ميفرمايد: اصول احكام سه چيز است: قرآن، سنت پيامبر(ص) و اقوال ائمه(ع) و عقل را راهي ميداند براي رسيدن به علم نهاده شده در اين اصول.7محقق در معتبر ميفرمايد: مستند احكام نزد ما شيعيان پنج چيز است: قرآن، سنت، اجماع، عقل و استصحاب.8محمدبناحمد سرخسي اصول احكام را سه چيز ميداند: كتاب، سنت و اجماع، سپس به قياس بعنوان اصلي كه از اين اصول سه گانه استنباط ميشود، اشاره ميكند.9