واقدى از دو طريق از عمروبن يثربى و از عبدالله بن عباس روايت كرده است كه رسول خدا بعدازظهر روز يازدهم كه بعد از عيد قربان بود، در منى در حالى كه بر قصواء سوار بود، خطبه ايراد كرد و قمى در تفسيرش مىنويسد: آن حضرت در منى بعد از حمد و ثناى خدا فرمود: «اى مردم! سخنان مرا بشنويد و خوب به خاطر بسپاريد؛ زيرا ممكن است كه بعد از امسال ديگر مرا نبينيد. ... سپس فرمود: آگاه باشيد كه من دو چيز در ميان شما به يادگار گذاشتهام كه اگر به آن دو تمسك بجوييد، هيچگاه گمراه نمىشويد: كتاب خدا و عترتم، اهل بيتم را. به درستى كه خداى لطيف و خبير مرا آگاه كرده است كه اين دو هيچگاه از هم جدا نمىشوند تا اينكه در حوض كوثر بر من وارد مىشوند. آگاه باشيد كه هركس به آن دو چنگ بزند، نجات پيدا مىكند و هركس با آن دو مخالف كند، هلاك مىشود. آيا پيام الهى را ابلاغ كردم؟ مردم گفتند: آرى. فرمود: خدايا تو شاهد باش. سپس فرمود: بدانيد كه به زودى افرادى از شما در حوض بر من وارد مىشوند، اما از من دور گردانيده مىشوند. پس مىگويم: خدايا اينها اصحاب من هستند، ولى گفته مىشود: اى محمد، اينها بعد از تو بدعتگذارى كردند و سنّت تو را تغيير دادند. پس من هم مىگويم: از رحمت خدا دور باشند، از رحمت خدا دور باشند.»(89)
ايراد خطبه در مسجد خَيف
مرحوم قمى در تفسيرش مىنويسد: در آخرين روز از ايام تشريق سوره «إذا جاء نصرُاللّهِ والفتح» نازل شد.(90) به دنبال آن، پيامبراكرم صلىاللهعليهوآله فرمود: به مرگ خودم خبردار شدهام. آنگاه فرمود كه مردم براى نماز در مسجد خيف جمع شوند. پس از اجتماع مردم، حمد و ثناى الهى را به جاى آورد و فرمود: «خداوند خير و بركت عنايت فرمايد به كسى كه سخن مرا بشنود و آن را خوب حفظ كند و به كسانى كه آن را نشنيدهاند، برساند. چه بسا كسى حامل فقه است ولى فقيه نيست و چه بسا حامل فقهى، فقه را براى كسى كه فقيهتر از او مىباشد، حمل مىكند. بدانيد كه قلب هر مسلمانى در سه چيز خيانت نمىكند: اخلاص عمل براى خدا، نصيحت ائمه مسلمين، و لزوم همراهى با جماعت مسلمين. همانا مؤمنان باهم برادرند و خونهايشان ضامن همديگر است و ضعيفترين آنها براى عمل به عهد و پيمانها تلاش مىكند و در مقابل دشمنان متحد و همپيمان هستند. اى مردم! من دو چيز در ميان شما باقى مىگذارم كه اگر بدان تمسّك بجوييد هيچگاه گمراه و خوار نمىشويد. كتاب خدا و عترتم، اهل بيتم را. به راستى كه خداى لطيف و خبير به من خبر داده است كه آنها هرگز از هم جدا نخواهند شد تا هنگامى كه در حوض بر من وارد شوند...(91) آن حضرت در منى باقى ماند تا رمى جمرات را انجام داد و سپس به سوى أبطح در مكه حركت و در آنجا اقامت كرد.(92)
نزول سوره مائده
سوره مائده آخرين سوره مفصلى است كه بر پيامبر صلىاللهعليهوآله نازل شده و در بردارنده آيه إكمال و آيه تبليغ و آيه ولايت مىباشد كه بعد از حجةالوداع نازل شده است. مرحوم علامه طباطبائى مىنويسد: «اهل حديث اتفاقنظر دارند بر اينكه سوره مائده آخرين سوره مفصلى است كه در اواخر عمر رسول خدا بر وى نازل شده است.»(93) و عياشى در تفسير خود از على عليهالسلام روايت مىكندكه فرمود: «آخرين سورهاى كهبررسولخدا نازل شد، سوره مائده بود.(94) و ازامامباقر عليهالسلام ازامامعلى عليهالسلام روايتكرده است كه: سورهمائده سهماهپيش از رحلت پيامبراكرم صلىاللهعليهوآله نازل شد.(95) اگر ما به اين قسمت از آيه سوم سوره مائده دقت كنيم كه مىفرمايد: «ذلكم فسقٌ... فمن اضطرّ... فان الله غفورٌ رحيم»، متوجه مىشويم كه اين قسمت يك جمله كامل است و معناى خود را به خوبى مىرساند و براى افاده معنا به آن قسمتى كه در وسط كلام آمده است، احتياجى ندارد. در وسط اين آيه، آيه اكمال آمده است كه مىفرمايد: «اليوم يئس الّذين كفروا من دينكم...»؛ امروز كسانى كه كافر شدهاند از كارشكنى در دين شما نوميد گرديدهاند. پس از ايشان نترسيد و از من بترسيد. امروز دين شما را برايتان كامل ونعمت خود را بر شما تمام گردانيدم. و اسلام را براى شما به عنوان آيين برگزيدم. بنابراين، فهميده مىشود كه اين كلام، جمله معترضهاى است كه در وسط اين آيه قرار داده شده است و آيه براى رساندن معنا و دلالت خود هيچ احتياجى به آن ندارد. البته فرقى نمىكند كه بگوييم: آيه از همان ابتدا به همين صورت نازل شده و اين جمله معترضه در آن قرار داشته و يا اينكه بگوييم: اين قسمت در زمان ديگرى نازل شده و هنگام تأليف در وسط اين آيه قرار داده شده است. يا اينكه بگوييم خود پيامبراكرم صلىاللهعليهوآله به كاتبان وحى دستور داده است كه اين جمله معترضه را در وسط اين آيه قرار دهند، اگرچه از جهت معنا و زمان نزول باهم اختلاف دارند. چنانكه سيوطى اين مطلب را در الدر المنثور به نقل از شعبى روايت كرده است: وقتى آيه «اليوم اكملت لكم دينكم» نازل شد، رسول خدا صلىاللهعليهوآله در عرفه بود و از آنجا كه اين آيه اعجاب حضرت صلىاللهعليهوآله را برانگيخت، دستور داد كه آن را در ابتداى سوره قرار دهند.»(96) چنانكه قبلاً بيان كرديم، روز عرفه مصادف با شنبه بوده است، نه با پنجشنبه و جمعه، كه غالبا آن را مىگويند و به روايتى كه از عمربن خطاب در جواب يك يهودى نقل شده، استناد مىكنند.(97)