سردرگمي در شيوه حكومت - تفسیر قرآن مجید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تفسیر قرآن مجید - نسخه متنی

جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و نيز در آيه ديگر مي فرمايد:

«...وَ طائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللّهِ غَيْرَ الحَقِّ ظَنَّ الجاهِلِيَّةِ يَقُولُونَ هَلْ لَنا مِنَ الأَمْرِ مِنْ شَئٍ قُلْ إِنَّ الأَمْرَ كُلَّهُ لِلّهِ يُخْفُونَ فِي أَنْفُسِهِمْ ما لا يُبْدُونَ لَكَ يَقُولُونَ لَوْ كانَ لَنا مِنَ الأَمْرِ شَئٌ ما قُتِلْنا هاهُنا...»6.

«گروه ديگري در فكر جان خويش بوده اند، آنها گمانهاي نادرستي همچون گمانهاي دوران جاهليت درباره خدا داشتند و مي گفتند آيا چيزي از پيروزي نصيب ما مي شود، بگو همه كارها(پيروزي ها) به دست خدا است، آنها در دل خود چيزي پنهان مي دارند كه براي تو آشكار نمي سازند، مي گويند اگر ما سهمي از پيروزي داشتيم، در اينجا كشته نمي شديم».

ممكن است تصور شود اين نوع ضعفها و نارسائي ها مربوط به آغاز هجرت است و جنگ احد در سال سوم هجرت رخ داد ولي مسلمانان در اواخر هجرت از نظر عقيده و انديشه و پايداري به حد كمال رسيده و شايسته آن بوده اند كه پيامبر زمام كار را به دست آنان بسپارد، ولي اين انديشه را تاريخ به شدت رد مي كند به گواه اين كه در جنگ حنين كه در سال هشتم هجرت رخ داد، مسلمانان صحنه نبرد را ترك گفته و همگي جز عده معدودي رسول گرامي را تنها گذاردند، درحالي كه پيامبر به آنان چنين خطاب مي كرد:

«أينَ؟ ايُّها الناس؟ هلمّوا إلَيَّ أنا رسول اللّه».

و لذا قرآن درباره نبرد حُنين مي فرمايد:

«لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللّهُ فِي مَواطِنَ كَثِيرةٍ وَ يَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ اَعَجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئا وَ ضاقَتْ عَلَيْكُمُ الأَرْضُ بِما رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ»7.

«خداوند شما را در جاهاي زيادي ياري كرد و در روز «حنين» نيز ياري نمود در آن هنگام كه فزوني جمعيتتان شما را مغرور ساخت ولي اين فزوني جمعيت به درد شما نخورد و زمين با همه وسعتش بر شما تنگ شد سپس پشت به دشمن كرده و فرار كرديد».

جمله «ثُمَّ وَلّيتم مُدبرين» بازگو كننده پايه ايمان و پايبندي آنان به اسلام عزيز و رهبر او است، آيا صحيح است پيامبر آگاه از روحيه اكثريت آنان، در تحكيم آئين خود از طريق تعيين رهبر، كاري صورت ندهد؟، ارتداد گروهي از طوائف پس از رحلت پيامبر نشانه بارز ضعف ايمان آنان بود، محاسبه اين نوع حادثه ها كه طبعا براي پيامبر روشن بود، ايجاب مي كرد كه پيامبر قاطعانه وصيّ خود را معين كند تا بر مشكلات پيروز آيد، واگذاري امر رهبري به چنين گروهي كه در ميان آنان مؤمن و منافق، ثابت و متزلزل فراوان است، مقرون به مصلحت نبود؟

از اين جهت مي بينيم «شيخ الرئيس»، در كتاب «شفا» مسأله خلافت را مطرح مي كند و يادآور مي شود كه تنصيص بر وصيّ از صواب بيشتري برخودار است زيرا چنين كاري از ايجاد اختلاف و جدال جلوگيري مي كند، برخلاف عكس آن كه موجب دودستگي و اختلاف در زندگي مي باشد8.

سردرگمي در شيوه حكومت

نويسندگان اهل سنت مسأله تنصيصي بودن خلافت را رد كرده، ولي الگوي روشني را از خلافت اسلامي ارائه نكرده اند.

پيامبر در آخرين لحظات حيات خود بر سر دو راهي بود يا بايد قاطعانه خليفه و جانشين تعيين كند و يا لااقل شيوه حكومت را به مسلمانان آموزش دهد، متأسفانه از نظر اهل سنت پيامبر هيچ كدام را انجام نداده است، بالاخره پيامبري كه در موضوعات بي شماري سخن گفته، محال است در يك چنين قضيه مهمي شيوه حكومت را بيان نكند، و شگفت اين است كه در مجموع روايات وارده در صحاح و سنن، روايتي كه بيانگر شيوه حكومت باشد، وارد نشده است. درحالي كه نويسندگان اهل سنت تنها به آيه هاي مشاوره بسنده كرده و مي گويند شيوه حكومت براساس شوري استوار است در حالي كه اصل مشاوره يك اصل كلي است و اصل كلي نمي تواند بيانگر صدها مسائل مربوط به حكومت اسلامي باشد، بايد در كنار اين اصل، اصول ديگري نيز در كتاب و سنت وارد شده باشد تا اين خلأ را پر كند.

شوري از اصول ارزنده اسلام است ولي تنها اين اصل نمي تواند، بيانگر شيوه حكومت اسلامي باشد، حكومت براي خود، اصول و شرائطي لازم دارد كه بايد وحي آسماني آنها را بازگو كند.

خلاصه اكمال دين در گرو انجام يكي از دو چيز است:

1 - نصب امام و تعيين خليفه آنگاه خود خليفه به خاطر منصوب بودن، جوانب كار را روشن مي سازد.

2 - بيان شيوه حكومت از نظر منتخِب و منتخَب، و شرائط انتخاب، دهها موضوعات جانبي كه بدون روشن شدن آنها، شيوه حكومت واضح نمي شود.

متأسّفانه از نظر اهل سنت هيچ كدام براين اساس انجام نگرفته نه امامي معين شده و نه شيوه حكومت به صورت روشن و جامع بيان گرديده است.



1- توبه : 48.

2- صحيح بخاري، ج5، ص 119، باب غزوه بني المصطلق.

3- مدرك قبل.

4- شرح نهج البلاغه، ج6، ص 17.

5- آل عمران: 144.

6- آل عمران: 154.

7- توبه: 25.

8- شفا، فصل5، ص 564، متن 13 از بخش الهيات، مقاله10.

/ 4