در تهذيب و در تفسير عياشى از امام صادق ع روايت آورده اند كه در ذيل آيه:"و اتموا الحج و العمرة لله"فرمود: اين تمام كردن حج و عمره واجب است. (9) و نيز در تفسير عياشى از زراره و حمران و محمد بن مسلم از امام باقر و امام صادق ع روايت كرده كه گفتند: ما از آن دو بزرگوار از كلام خداى تعالى كه مى فرمايد:"و اتموا الحج و العمرة لله"پرسيديم، فرمودند تماميت حج به اين است كه در آن رفث و فسوق وجدال نشود. (10) و در كافى از امام صادق ع روايت كرده كه در ضمن حديثى فرمود: منظور ازتمام كردن حج و عمره اداى آن، و هم اين است كه وقتى به احرام آن دو در آمدند از محرمات احرام بپرهيزند. (11) مؤلف: اين روايات منافاتى با آن معنائى كه ما براى اتمام كرديم ندارد چون واجب بودن حج و عمره و اداى آن همان اتمام آن است.و در كافى از حلبى از امام صادق ع روايت كرده كه فرمود: رسولخدا ص چون واست حجة الاسلام را بجا آورد، چهار روز از ذى القعده مانده بيرون آمد، تا به مسجد شجره رسيد، و در آنجا نماز خواند، سپس مركب خود را براند، تا به بيدارسيد، در آنجا محرم شد، و لبيك حج گفت، و صد راس بدنه با خود حركت داد، مردم هم همگى احرام به حج بستند، و احدى نيت عمره نكرد، و تا آن روز اصلا نمى فهميدند متعه در حج چيست؟ تا آنكه رسولخدا ص وارد مكه شد، طواف خانه را انجام داد، مردم هم با او طواف كردند، سپس نزد مقام دو ركعت نماز خواند و دست به حجر الاسود ماليد، سپس فرمود: من ابتدا مى كنم به آنچه خداى عزوجل ابتدا كرده بود، پس به صفا آمد، و سعى را ازصفا شروع كرد، و هفت نوبت بين صفا و مروه سعى نمود، همينكه سعيش در مروه خاتمه يافت به خطبه ايستاد، و مردم را دستور داد تا از احرام در آيند، و حج خود را عمره قرار دهند، و فرموداين چيزى است كه خداى عزوجل مرا بدان امر فرموده، مردم محل شدند، و رسولخدا ص فرمود: اگر من در اين باره پيش بينى مى داشتم و مى دانستم چنين دستورى مى رسد،خود من نيز مانند شما بدنه با خود نمى آوردم، ولى چون آورده ام نمى توانم حج تمتع كنم، براى اينكه خداى عزوجل فرموده: (و لا تحلقوا رؤسكم حتى يبلغ الهدى محله، يعنى سر نتراشيد، و ازاحرام در نيائيد، تا آنكه هدى به جاى خودش كه همان منا ست برسد)سراقة بن جعثم كنانى عرضه داشت امروز تازه دين خود را شناختيم مثل اينكه همين امروز به دنيا آمده ايم، حال به ماخبر بده آيا اين حكم مخصوص امسال ما است، يا براى هرساله است؟رسول خدا ص فرمود نه، براى ابد حكم همين است، مردى برخاست و عرضه داشت:يا رسول الله ص آيا ممكن است چند روز ديگر كه براى حج احرام مى بنديم قطرات آب غسلى كه در اثر نزديكى با زنان كرده ايم از سر و رويمان بچكد، وخلاصه اين چه حكمى است؟(و خواننده عزيز بايد توجه داشته باشد كه در سنت جاهليت بعداز داخل شدن در مكه و طواف، از احرام در آمدن، و با زنان آميختن از شنيع ترين گناهان شنيع تربوده، و از اين جهت سائل برخاسته و اعتراض كرده)رسولخدا ص فرمود تو تا ابدبه اين حكم ايمان نمى آورى، امام صادق ع سپس فرمود: در همان ايام على ع از يمن آمد، و به مكه وارد شد، و ديد فاطمه ع از احرام در آمده، و بوى خوش استعمال كرده، نزد رسولخدا ص روانه شد، جريان را از آن جناب پرسيد،رسولخدا ص فرمود: يا على تو كه احرام بستى به چه نيت بستى عرضه داشت: به آنچه رسولخدا ص نيت كرده، فرمود: پس تو هم نبايد از احرام درآئى، و او را درهدى خود كه گفتيم صد بدنه بود شريك كرد، سى و هفت شتر را به او داد، و شصت و سه شتر را براى خود نگه داشت، كه همگى را به دست خود نحر كرد، و از هر شترى قسمتى را گرفته در ديگى قرار داده دستور داد آن را بپزند، و خودش از آن گوشت، و مقدارى از آبگوشتش تناول نموده فرمود: الان مى توان گفت كه از همه شصت و سه شتر خورده ايم، و كسى كه حج تمتع بجا آورد بهتر است از كسى كه حج قران بياورد، و سوق هدى كند، و نيز از كسى كه حج افرادبياورد بهتر است: راوى مى گويد از امام صادق ع پرسيدم رسولخدا ص در شب احرام بست يا در روز؟فرمود: در روز، پرسيدم چه ساعتى؟فرمود هنگام نماز ظهر. (12) مؤلف: اين معنا در تفسير مجمع البيان و غيره نيز روايت شده.و در تهذيب از امام صادق ع روايت كرده كه فرمود: عمره داخل در حج شد تاروز قيامت، پس كسى كه تمتع كند به عمره تا حج(يعنى عمره تمتع بياورد قبل از حج)بايدهر قدر مى تواند قربانى كند، پس كسى نمى تواند و چاره اى ندارد جز اينكه تمتع كند، چون خداى تعالى اين حكم را در كتاب نازل فرمود، و سنت رسولخدا ص هم بر آن جارى گشت. (13) و در كافى از امام صادق ع روايت آورده كه فرمود: (ما استيسر من الهدى)يك گوسفند است. (14) و نيز در كافى از امام صادق ع روايت كرده كه در پاسخ كسى كه پرسيد اگرمتمتع گوسفند نيافت چه كند؟فرمود: قبل از روز هشتم و روز عرفه را روزه بگيرد، شخصى پرسيد: حال اگر در همان ترويه كه روز هشتم است تازه از راه رسيده باشد چه كند؟ فرمود: سه روز بعد از ايام تشريق، روزه بگيرد شخصى پرسيد: حال اگر شتربانش مهلت ندادكه در مكه بماند، و اين سه روز روزه را انجام دهد چه كند؟فرمود: روز حصبه و دو روز بعدش روزه بگيرد، پرسيدند: روز حصبه كدام است؟فرمود: روزى كه كوچ مى كند، پرسيدند: آياروزه بگيرد در حالى كه مسافر است؟فرمود، : بله مگر در روز عرفه مسافر نبود؟ما اهل بيت فتوامان اين است و دليلمان هم قرآن است كه مى فرمايد: "فصيام ثلثة ايام فى الحج"ومنظورش در ذى الحجه است. (15) و شيخ طوسى عليه الرحمه از امام صادق ع روايت كرده كه فرمود: هر كس خانه اش به مكه نزديكتر از فاصله ميقات به مكه باشد او جزء حاضرين در مسجد الحرام است، ونبايد حج تمتع انجام دهد. (16) مؤلف: يعنى كسانى كه محل سكونتشان نزديكتر از ميقات است به مكه اينگونه افرادمصداق حاضرين در مسجد الحرام هستند، كه نبايد حج تمتع بياورند، و روايات ائمه اهل بيت ع در اين معانى بسيار است.و در كافى از امام باقر ع روايت آورده كه در معناى جمله(الحج اشهرمعلومات) فرموده: ماههاى معلوم حج عبارت است از شوال، و ذى القعده، و ذى الحجة، احدى نمى تواند به نيت حج در غير اين سه ماه احرام ببندد. (17) و در همان كتاب از امام صادق ع روايت كرده كه در ذيل جمله(فلارفث...)فرموده: رفث به معناى جماع، و فسوق به معناى دروغ، و جدال به معناى گفتن: (نه به خدا و آرى به خداست). (18) و در تفسير عياشى از امام صادق ع روايت كرده كه در تفسير جمله(لا جناح عليكم ان تبتغوا فضلا من ربكم...)فرمود: منظور از فضل پروردگار رزق است، كه بعد از آنكه محرم از احرام خارج شد مى تواند در موسم حج به خريد و فروش بپردازد. (19) مؤلف: مى گويند اين خطاب بدين جهت صادر شد كه عرب تجارت و خريد و فروش در موسم حج را گناه مى دانست، خواست تا با اين آيه محذور نامبرده را بردارد.و در مجمع البيان گفته: بعضى ها گفته اند معناى جمله نامبرده اين است كه حرجى برشما نيست كه مغفرت پروردگار خود را طلب كنيد، و اين معنا را جابر هم از امام باقرع روايت كرده. (20) مؤلف: در اين روايت به اطلاق و بى قيد آمدن فضل تمسك شده، و آن را به افضل افراد تطبيق كرده است.و در تفسير عياشى از امام صادق ع روايت آورده كه در تفسير جمله: "ثم افيضوا من حيث افاض الناس..."، فرموده: اهل حرم در مشعر وقوف مى كردند و ساير مردم درعرفات، و اهل حرم از مشعر حركت نمى كردند تا اهل عرفات به مشعر برسند، در همان ايام مردى كه نامش ابو سيار بود، و الاغى سرحال داشت، از همه اهل عرفات جلو مى افتاد، و در نتيجه همينكه اهل مشعر او را مى ديدند مى گفتند: اينك ابو سيار از عرفات رسيد، آن وقت حركت مى كردند، پس خداى تعالى دستورشان داد همگى بايد به عرفه وقوف كنند و از آنجا كوچ كنند. (21) مؤلف: در اين معنا رواياتى ديگر نيز هست.و در تفسير عياشى از امام صادق ع روايت آورده كه در تفسير آيه: "ربنا آتنافى الدنيا حسنة و فى الاخرة حسنة"فرمود: منظور از حسنه رضوان خدا و بهشت در آخرت است، و نيز سعة رزق و حسن خلق در دنيا است. (22) و از همان جناب روايت شده كه فرمود حسنه در دنيا رضوان خدا و توسعه در معيشت، وهمنشين خوب، و در آخرت بهشت است. (23) و از على ع روايت شده كه فرمود: (حسنه در دنيا همسر صالح، و در آخرت حوريه است، و منظور از عذاب آتش همسر بد است). (24) مؤلف: اين روايات از باب شمردن مصداق است، و گرنه آيه شريفه مطلق است، و ازآنجائى كه رضوان الله چيزى است كه ممكن است نمونه اش و ظهور ناقصش در دنيا، و ظهورتامش در آخرت حاصل شود، از اين جهت مى توان آن را هم از حسنات دنيا شمرد همچنانكه درروايت اولى شمرده، و هم از حسنات آخرت، همچنانكه در روايت دومى شمرده.و در كافى از امام صادق ع روايت كرده كه در ذيل آيه شريفه: "و اذكروا الله فى ايام معدودات..."، فرموده: مراد از اين ايام، ايام تشريق است چون عرب وقتى در منااقامت مى كرد، بعد از قربانى شتر به تفاخر مى پرداخت، يكى مى گفت: پدر من چنين و چنان بود، آن ديگرى مى گفت پدرم چنين و چنان بود، خداى تعالى فرمود:(فاذا قضيتم مناسككم فاذكروا الله كذكركم آباءكم، او اشد ذكرا چون از مناسك خود پرداختيد به ياد خدا بيفتيد،همانطور كه به ياد پدران خود مى افتيد، بلكه بيشتر و شديدتر از ياد پدران)، و تكبير اين است كه بگوئى: الله اكبر، الله اكبر لا اله الا الله، و الله اكبر، و لله الحمد، الله اكبر على ما هدينا الله اكبر على ما رزقنا من بهيمة الانعام. (25) و نيز در همان كتاب از همان جناب روايت كرده كه فرمود: تكبير در ايام تشريق رابايد از نماز ظهر روز عيد تا نماز صبح روز سوم عيد ادامه داد، و اما در شهرها اين تكبير دنبال ده نماز گفته مى شود(كه در حقيقت از ظهر روز عيد شروع، و بعد از نماز صبح روز دوازدهم ختم مى گردد). (26) و در كتاب(من لا يحضره الفقيه)از امام صادق ع روايت آورده كه شخصى از آن جناب از مفاد آيه: "فمن تعجل فى يومين فلا اثم عليه، و من تاخر فلا اثم عليه...)، پرسيد حضرت فرمود: معنايش اين نيست كه بيتوته در روز سيزدهم واجب نيست، خواستى انجام بده و نخواستى انجام نده بلكه معنايش اين است كه اگر اين واجب را نياوردى خدا اين گناهت را مى آمرزد، چون حاجى وقتى از حج بر مى گردد همه گناهانش آمرزيده است. (27) و در تفسير عياشى از آن جناب روايت كرده كه فرمود: او از حج بر مى گردد در حالى كه گناهانش آمرزيده شده، البته خداى تعالى گناه كسى را مى آمرزد كه تقوا داشته باشد. (28) و در كتاب فقيه از امام صادق ع روايت آورده كه در ذيل جمله: "لمن اتقى..."، فرمود: يعنى كسى كه از شكار مى پرهيزد تا وقتى كه اهل منا از منا كوچ كنند.و از امام باقر ع روايت آورده كه در معناى جمله: (لمن اتقى...)، فرمود:يعنى كسى كه از رفث و فسوق و جدال و ساير محرماتى كه خداى تعالى بر محرم حرام كرده اجتناب كند. (29) و نيز از آن جناب روايت كرده كه در معناى جمله نامبرده فرمود: يعنى از خداى عزوجل پروا داشته باشد. (30) و از امام صادق ع روايت آورده كه فرمود: يعنى كسى كه از گناهان كبيره پروا كند. (31) مؤلف: خواننده محترم توجه فرمود كه آيه شريفه چه دلالتى دارد، و از آن چه فهميده مى شود، ممكن هم هست ما به عموم تقوا و اينكه قيدى برايش نيامده تمسك نموده، همانطور كه در دو روايت اخير آمده، بگوئيم منظور پروا كردن از عموم گناهان است.