پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله در سال دهم هجرت اعمال و مناسك حج را به طور كامل به مسلمانان آموخت. آيه مباركه وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالاً وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ...(1) به همين مناسبت نازل شد و آن حضرت را مأمور كرد كه با به جا آوردن مراسم حج، همه اعمال و مناسك اين فريضه بزرگ الهى را به مسلمانان بياموزد. آنچه در تاريخ مسلم است اين است كه پيامبر پس از هجرت به مدينه تنها يك مرتبه حج به جا آورد و البته چند مرتبه نيز براى انجام عمره به مكه مكرمه مشرف شد: ـ در سال ششم، كه به صلح حديبيه منجر شد. ـ در سال هفتم، به مقتضاى قرارداد صلح با مشركين و براى جبران عمره ناتمام سال پيشين، كه عمرة القضاء را به جا آورد. ـ در سال هشتم، پس از جنگ طائف كه از جِعرانه عمره به جا آورد. به همين جهت در بعضى از روايات تعداد عمرههاى پيامبر صلىاللهعليهوآله را سه مورد نقل كردهاند. آن حضرت در حجة الوداع به دليل همراه داشتن قربانى، حج قِران بهجا آورد؛ از اين رو، روايتى كه عمرههاى پيامبر را چهار مرتبه نقل كرده، كه يكى از آنها در حجة الوداع بود، از طرق اهل سنت نقل شده و از نظر ما ثابت نيست.(2) از پيشوايان معصوم عليهمالسلام روايات ديگرى نقل شده كه پيامبر بيست مرتبه به طور پنهانى و سرى حج به جا آوردند.(3) گرچه مراسم حج داراى اهداف و ابعاد گوناگونى است كه پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله در جهت تحقّق آنها قدم برمىداشت و هر يك از اعمال و مناسك حج داراى آثار فردى و اجتماعى، مادى و معنوى، سياسى و اجتماعىاند، اما آنچه كه در اين نوشتار در پى آنيم، پىگيرى اين اهداف و آثار و بركات نيست، بلكه بحث ما در استفادهاى است كه پيامبر از فرصت حج و اجتماع عظيم مسلمانان در حرم الهى مىكردند. موسم حج موقعيتى استثنايى است كه مىتوان از ظرفيت بالاى آن براى رسيدن به اهداف متعالى دينى از آن بهره جست. پيامبر با آن كه چند مرتبه بيشتر در مكه مكرمه به عنوان حج يا عمره به صورت علنى حضور نيافت، اما توانست از اين فرصت طلايى براى پيشبرد اهداف رسالتش بهره فراوانى ببرد، حتى سالى كه پس از فتح مكه خود به حج مشرف نشد، با اعزام نماينده خويش برنامههاى مهمى را به اجرا گذاشت. با تأمل و درنگ در سيره پيامبر و جانشينان معصوم عليهمالسلام در ارتباط با مسأله حج مىتوان سياستها و برنامههاى متنوّعى را به دست آورد تا الگويى براى مسلمانان در عصر حاضر باشد. پيامبر صلىاللهعليهوآله علاوه بر آنكه فريضه حج را به عنوان بزرگترين و گستردهترين فريضه الهى به مسلمانان آموخت و براى هميشه مجد و عظمت امّت اسلامى را در پرتو برپايى حج تأمين نمود. از فرصت حج ـ كه پرشكوهترين اجتماع ساليانه امت اسلامى به شمار مىآيد ـ به عنوان فرصتى استثنايى و بىبديل بهره فراوانى برد. آن حضرت در هر يك از سفرها افزون بر انجام اعمال و مناسك حج يا عمره، با گفتار و كردار خويش نكتههاى فراوانى به آيندگان آموخت. گرچه برخى از گفتارها و رفتارهاى ايشان به وضعيت خاص آن زمان مربوط مىشد، اما ملاحظه مجموع آنچه كه حضرت در طول اين سفرها از خود به يادگار نهاد، مىتوان خط مشى مسلمانان را در هر زمانى به دست آورد. پيامبر صلىاللهعليهوآله به امتش آموخت كه چگونه بايد از فرصت طلايى ـ كه خداوند سبحان به بركت خانه خويش و تشريع حج فراهم ساخته ـ استفاده كرد و چه سان بايد در اين مكان و در موسم حج «زندگى توحيدى» به تمرين پرداخت و پس از بازگشت به شهر و ديار خود آن را در اقصى نقاط جهان تحقق بخشيد. به خصوص كه در ميان مجموع سخنان حضرت، «ميراث گرانقدرى» از وصاياى پايانى ايشان به چشم مىخورد و معمولاً سخنان پايانى شخصيتهاى بزرگ تاريخ، گهربارترين و ارزندهترين يادگارهاى آنهاست كه ضمن بحث، به آنها اشاره خواهيم كرد. اگر مجموع سفرهاى جمعى پيامبر صلىاللهعليهوآله به مكه مكرمه را سه سفر بدانيم؛ عمرة القضاء، فتح مكه و حجّة الوداع، و نيز حج سال نهم را كه پيامبر خود حضور نداشت اما با اعزام نمايندهاى ويژه پيام مهمى را ابلاغ كرد، مورد چهارم به شمار آوريم، در هر يك از اين موارد چهار گانه، رسول خدا صلىاللهعليهوآله استفاده شايانى از اين فرصت نمودند كه مهمترين پيام در هر يك از اين سفرها عبارتند از: ـ پيام توحيد و تحقق وعدههاى الهى، در سفر اول. ـ برچيدن بساط بت پرستى و پيروزى و حاكميت اسلام در سرزمين وحى، در سفر دوم. چراغ اعلان برائت از مشركين به وسيله امام على عليهالسلام در حج سال نهم هجرى ـ و بالأخره سفارش به پيروى از ثقلين (قرآن و عترت) و تعيين جانشين خود و حماسه غدير، در آخرين سفر خود. و اينك تفصيل و شرح هر كدام: