پيام رحمت و رأفت اسلامى در اوج قدرت - پیامبر خدا(ص) و فرصت طلایی حج نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پیامبر خدا(ص) و فرصت طلایی حج - نسخه متنی

سید جواد ورعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پيام رحمت و رأفت اسلامى در اوج قدرت

يكى از پيام‏هاى سفر فتح مكه، كه پيامبر با رفتار خود آن را به مسلمانان، بلكه بشريت ابلاغ كرد، پيام رحمت و رأفت اسلامى در اوج قدرت بود. برخلاف پندار قدرتمندانى چون خالدبن وليد كه گمان مى‏كردند پيامبر با فتح مكه انتقام سال‏ها آزار و اذيت مسلمانان توسط مشركين مكه را خواهد گرفت، با شعار انتقام وارد مكه شد و مشركان را وعيد انتقام و هتك و حرمت مى‏دادند در آن حال پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله على‏بن ابى‏طالب را فرستاد تا شعار رحمت و رأفت سر دهد. آرى، رسول‏اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله با نداى «اِذْهَبُوا فَأَنْتُمْ الطُّلَقاء» كرامت و بزرگوارى خود را به نمايش گذاشت.

رفتار كريمانه آن حضرت موجب شد كه بسيارى از مشركان در رفتار خود با اسلام و مسلمانان تجديد نظر كنند و به اين دين پاك بگروند. در اين ميان پيامبر ده نفر از كسانى را كه وى و آيين اسلام را مورد هتك قرار داده بودند، مهدورالدم خواند تا هركس به آنها دست يافت به قتل رساند. در عين حال دو تن از آنان به وسيله امّ هانى خواهر على عليه‏السلام امان داده شدند، يك تن نيز توسط عثمان امان داده شد و پيامبر آنان را بخشيد. صفوان‏بن اميه نيز با وساطت عميربن وهب مورد بخشش قرار گرفت و وقتى اسلام بر او عرضه شد، دو ماه مهلت خواست و پيامبر چهار ماه به او مهلت داد تا در آيين اسلام تفكر كند و او پس از مدتى اسلام آورد.(10)

تبيين ارزش‏ها و ضد ارزش‏ها

پيامبر در اين سفر با ايراد سخنانى در اجتماع عظيم مردم، به تبيين ارزشها و ضد ارزشها پرداخت كه بعضى از موارد مهم آن را مى‏آوريم:

ـ مساوات

پيامبر در اين سخنرانى از فرصت استفاده كرد و تعصبات جاهلى را كه تا عمق جان اعراب نفوذ كرده بود و زدودن آنها نياز به تمرين و مجاهدت داشت، الغا كرد. هنجارهاى واقعى را جايگزين ناهنجارى‏هاى واقعى كه خود را به عنوان ارزش‏هاى پذيرفته شده به جامعه تحميل كرده بودند، نمود. به تفاخرها و تعصب‏هايى كه جز از جهل و نادانى ناشى نمى‏شد، پايان داد. مناصب دروغين را كه وسيله‏اى براى فريب دادن حجاج و كسب درآمد براى عده‏اى شده بود، باطل كرد و تنها بعضى از مناصب مفيد، مانند كليددارى، پرده دارى و سقايت زائران را باقى گذاشت.(11)

حضرت در سخنرانى خود فرمود: «اى جماعت قريش خداوند نخوت جاهليت و فخر فروشى به پدران را از شما گرفت. مردم از آدم و آدم از خاك است.»

سپس اين آيه را تلاوت كرد: يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللّه‏ِ أَتْقَاكُمْ .(12)

تقوا و پرهيزكارى و دورى از گناه را جايگزين فخرفروشى‏ها كرد. فخر فروشى به خاطر حسب و نسب را محكوم ساخت. فضيلتى به نام «عروبت» را پندارى بى‏جا شمرد؛ چرا كه عربيت، تنها زبانى گوياست كه نمى‏تواند جانشين انجام وظيفه آدمى باشد.

پيامبر در اين مرحله كه مسلمانان طعم شيرين پيروزى را چشيده‏اند و اين پيروزى مقدمه‏اى بر پيروزى‏هاى بعدى بر اقوام و ملت‏هاى ديگر است، اصل «مساوات» را مطرح نمود تا ارزش‏هاى دروغين جايگزين ارزش‏هاى واقعى نشوند. رنگ پوست، زبان و قوم و قبيله جايگزين تقوا نگردد. روند حوادث پس از وفات رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله نشان داد كه تأكيد بر اصل مساوات از مهمترين نيازهاى مسلمانان در اين مقطع بود. پيام هميشگى اسلام توسط پيامبر در زمانى به مردم ابلاغ شد كه تعصبات نژادى، قومى و قبيله‏اى در عمق جان مردم رسوخ كرده بود. پيامبر نويد مساوات داد و اين كه ويژگى‏هاى طبيعى و جغرافيايى، كه خارج از اراده و اختيار انسان است، ملاك برترى و امتياز نيست، بلكه حرّيت و آزادگى در مبارزه با هواها و هوس‏ها و خويشتن‏دارى در برابر گناه كه محصول تلاش و مجاهدت آدمى است، ملاك فضيلت و برترى است. امروز جهان بيش از پيش به اين پيام انسانى نيازمند است؛ جهانى كه تبعيض‏هاى نژادى و قومى منشأ ظلم‏ها، جنايت‏ها و بى‏عدالتى‏هاست، جهانى كه على رغم متمدّن بودنش، به قهقرا برگشته و تبعيض‏ها و بى‏عدالتى‏ها به اوج خود رسيده و كنگره حج مى‏تواند بهترين فرصت براى نشر و گسترش اين پيام انسانى به بشريت باشد.

ـ آغاز دوره‏اى جديد

پيامبر از اين فرصت استفاده كرد و آغاز فصل نوى را در زندگى مسلمانان به اطلاع رساند. اعراب بر اساس روابط قبيلگى زندگى مى‏كردند و در ميان آنان مقرراتى برخاسته از عصبيت و جاهليت حكمفرما بود؛ به طورى كه براى يك قتل، چه بسا دو قبيله ده‏ها سال با هم دشمنى ورزيده، به جنگ و خونريزى مى‏پرداختند. پيامبر براى برچيدن اين وضعيت در بخشى از سخنان خود فرمود:

«اَلا اِنَّ كُلَّ مالٍ وَ مَأْثَرَةٍ وَ دَمٍ فِي الْجاهِلِيَّةِ تَحْتَ قَدَمَيْ هاتَيْنِ».(13)

«هان! هر مال و افتخارات و خونى كه در جاهليت بود، من زير دو پا نهادم و باطل ساختم.»

پيامبر بدين وسيله كينه‏هاى ديرينه را پايان داد و از آنان خواست گذشته‏ها را فراموش كنند و روابط جديدى بر پايه ايمان و عقيده به توحيد و اخوّت اسلامى بنا نهند. بسيارى از مسلمانان با پيروى از رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله دوران جديدى را در زندگى اجتماعى خويش آغاز كردند. مكه را حرم امن اعلام كرد تا روز قيامت از حرمت و قداست برخوردار باشد.

ـ اخوّت اسلامى

پيام ديگر پيامبر در اين سخنرانى «اخوت اسلامى» بود. حضرت فرمود:

«اَلْمُسْلِمُ أَخُو الْمُسْلِمِ وَ الْمُسْلِمُونَ إِخْوَةٌ وَالْمُسْلِمُونَ يَدٌ واحِدَةٌ عَلى مَنْ سِواهُمْ».(14)

«مسلمان برادر مسلمان است و مسلمانان برادرند و مسلمانان در برابر ديگران يد واحدند.»

برادرى اسلامى يكى از مهمترين اركان دعوت پيامبر بود. در دوران غربت و مظلوميت، احساس همدردى و برادرى ميان يك جمع به سهولت ايجاد مى‏شود. وضعيت خاص اين دوره و احساس نياز به يكديگر، رهبران را از يادآورى ضرورت پيوند بى‏نياز مى‏كند، اما در دوران قدرت و پيروزى، حسّ استغنا و بى‏نيازى سراغ انسان مى‏آيد. پيامبر در ماجراى فتح مكه كه مسلمانان در معرض چنين آفت اخلاقى قرار داشتند، بر ضرورت «اخوت اسلامى» تأكيد مى‏ورزد. مبادا در عصر پيروزى صاحب منصبان توده‏هاى مردم را، قدرتمندان ضعفا را و ثروتمندان فقيران را فراموش كنند. مسلمانان امت واحدى هستند در برابر دشمنان و بيگانگان. تأكيد رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله بر برادرى اسلامى، هم جامعه را از آفت‏ها حفظ مى‏كرد و هم مسلمانان را به عنوان يك امت در برابر دشمنان بيمه مى‏كرد.

پيامبر يك بار هم در مدينه ميان مهاجر و انصار عقد اخوت برقرار كرد تا هم ميان خود احساس همدردى كنند و هم قدرى از آلام مهاجران كاسته شود. آن‏روز تأكيد پيامبر بر اخوّت اسلامى در وضعيتى متفاوت با وضعيت گذشته انجام مى‏شد و هدفى فراتر از همدردى ميان مسلمانان را دنبال مى‏كرد، هم جنبه داخلى داشت و هم جنبه بيرونى و در مواجهه با دشمن.

ـ مبارزه با مفاسد اعتقادى و اخلاقى زنان

پيامبر از فرصت اجتماع مسلمانان در مكه استفاده كرد و با توجه به مفاسد اعتقادى و اخلاقى كه در ميان زنان رواج داشت، با آنان بيعت نمود تا دست از مفاسدى كه بدان گرفتار بودند، بشويند. براى خدا شريك قرار ندهند. به شوهران خود خيانت نورزند و اموال آنان را به سرقت نبرند. گرد فساد و فحشا نگردند، فرزندان خود را نكشند، فرزندانى كه به ديگران مربوط است، به شوهران خود نسبت ندهند و در كارهاى نيك با پيامبر مخالفت نكنند.(15)

اين‏همه، مفاسدى بود كه‏زنان ازعصرجاهليت بدان‏مبتلا بودند وپيامبر ازاين فرصت براى مبارزه با آنان بهره برد. قرآن اين ماجرا را بازگو مى‏كند و خطاب به پيامبر مى‏فرمايد:

يَا أَيُّهَا النَّبِىُّ إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ عَلَى أَنْ لاَ يُشْرِكْنَ بِاللّه‏ِ شَيْئا وَلاَ يَسْرِقْنَ وَلاَ يَزْنِينَ وَلاَ يَقْتُلْنَ أَوْلاَدَهُنَّ وَلاَ يَأْتِينَ بِبُهْتَانٍ يَفْتَرِينَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلاَ يَعْصِينَكَ فِيمَعْرُوفٍ فَبَايِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللّه‏َ إِنَّ اللّه‏َ غَفُورٌ رَحِيمٌ .(16)

برائت از مشركان

استفاده ديگرى كه پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله از اجتماع مردم در موسم حج، در سال نهم هجرى نمود، ابلاغ پيامى مهم به مشركان و نيز تعيين مقرراتى براى زائران بيت‏اللّه‏ الحرام است.(17) شايد ابلاغ چنين پيامى جز در اجتماع باشكوه مسلمانان در سرزمين منا كه نشانى از مجد و عظمت اسلامى است، امكان‏پذير نبود. تعيين مهلت براى مشركانى كه با مسلمانان پيمان داشتند و نيز اعلان

برائت از مشركان

و اتمام حجت با ايشان از سوى پيامبر در موقعيتى مساعد امكان‏پذير بود و اجتماع عظيم حج مى‏توانست بهترين فرصت براى ابلاغ اين پيام باشد. به‏ويژه كه پيامبر مأمور شد يا خود اين پيام را ابلاغ كند يا فردى منتسب به آن حضرت.

اعلان اين پيام به مشركان در سرزمينى كه مردم از شهرها و بلاد مختلف اجتماع كرده‏اند و طبعا اين پيام را به شهر و ديار خود مى‏برند، كيان مشركان را به شدت تهديد مى‏كرد. پيامبر براى ابلاغ اين پيام چنان‏كه مرسوم است، نامه به سران اقوام و قبايل ننوشت، بلكه در اجتماع گسترده مردم در سرزمين منا ابلاغ كرد تا هم مسلمانان از خط مشى «حكومت اسلامى» در مواجهه با مشركان آگاه شوند و هم مشركان را راه گريزى نباشد؛ چرا كه به صورت علنى به اطلاع همه رسيده است. قطعا اعلان

برائت از مشركان

در مراسم حج داراى آثار منحصر به فردى بود؛ چه اين كه در دوران معاصر آن قدر كه استكبار جهانى از اعلان برائت در حجاز و سرزمين وحى واهمه دارد، در ساير كشورها ندارد، چه اين‏كه موسم حج محل اجتماع ميليونى مسلمانان از اقصى نقاط جهان است و شكستن ابّهت استكبار در اجتماع ميليونى مظلومان و مستضعفانى كه قرن‏ها مقهور اين ابهت پوشالى بوده‏اند، غير قابل تحمل است.

امام خمينى قدس‏سره در اين زمينه مى‏فرمود:

«اين مسأله بايد روشن باشد كه آن‏گونه راهپيمايى‏ها (در كشورهاى به اصطلاح آزاد غربى) هيچ‏گونه ضررى براى ابرقدرت‏ها و قدرت‏ها ندارد. راهپيمايى مكه و مدينه است كه بسته شدن شيرهاى نفت عربستان را به دنبال دارد. راهپيمايى‏هاى برائت در مكه و مدينه است كه به نابودى سرسپردگان شوروى و آمريكا ختم مى‏شود.»(18)

/ 5