فرار از جنگ
سوم آنكه فرار، پيامدي جز ذلّت و روسياهي دنيا و آخرت را در پي ندارد. عاجل ترين خيالي كه در انديشه رزمنده ميدان جنگ راه مي يابد، همين است كه با فرار جان سالمي از معركه بدر برد! اميرمؤمنان(ع) با آموزش اعتقادي فوق اين ويروس فاسد را از انديشه لشكريان مي زدايد. اين آموزه اعتقادي را حضرت با اقتباس از قرآن كريم بيان فرموده است: «يا ايّها الذين آمنوا اذا لقيتم الّذين كفروا زحفا فلاتولّوهم الادبار و من يولّهم يومئذ دبره الاّ متحرّفا لقتال او متحيّرا الي فئة فقد باء بغضب من الله و مأويه جهنم و بئس المصير».12اي كساني كه ايمان آورده ايد، هنگامي كه با انبوه كافران در ميدان نبرد روبرو مي شويد به آنها پشت نكنيد، و هر كس در آن هنگام به آنها پشت كند، (مگر در صورتي كه هدفش كناره گيري از ميدان، براي حمله مجدّد و يا به قصد پيوستن به گروهي از مجاهدان بوده باشد) چنين كسي گرفتار غضب پروردگار خواهد شد و مأواي او جهنم و چه بد جايگاهي است.امام رضا(ع) در زمينه فلسفه تحريم فرار از جهاد مي فرمايد:«خداوند به اين دليل فرار از جهاد را تحريم كرده كه موجب وهن و سستي در دين و تحقير برنامه پيامبران و امامان و پيشوايان عادل مي گردد و سبب مي شود كه آنها نتوانند بر دشمنان پيروز شوند و دشمن را به خاطر مخالفت با دعوت به توحيد پروردگار و اجراي عدالت و ترك ستمگري و از ميان بردن فساد، كيفر دهند. به علاوه سبب مي شود كه دشمنان در برابر مسلمانان جسور شوندو حتي مسلمانان به دست آنها اسير و مقتول گردند و سرانجام آئين خداوند عزّوجلّ برچيده شود.»13از افتخارات اميرمؤمنان علي(ع) آن است كه در هيچ نبردي از ميدان فرار نكرده است. خود فرمود:«اني لم افرّ من الزحف قطّ و لم يبارزني احد الاّ سقيت الارض من دمه».14من هيچگاه در برابر انبوه دشمن فرار نكردم و هيچكس در ميدان جنگ با من روبرو نشد مگر اينكه زمين را از خونش سيراب كردم.از اين رهنمودهاي الهي حضرت استفاده مي شود كه نبرد اسلامي، هم «آئين رزم» را لازم دارد و هم «آئين بندگي» را.1- موسوعة الامام علي بن ابي طالب ج6، ص91 ـ 92؛ تاريخ طبري ج4، ص573؛ الكامل في التاريخ ج2، ص365؛ وقعة صفين، ص187. 2- سوره اسراء، آيه15. 3- موسوعة الامام علي بن ابي طالب، ج6، ص92. 4- نهج البلاغه خطبه55، نيز شرح نهج البلاغه ج4 ، ص13؛ بحارالانوار ج32، ص447 و ج32، ص556 با اختلافي در نقل. 5- موسوعة الامام علي بن ابي طالب، ج6، ص107، تاريخ دمشق ج42، ص460؛ مروج الذهب ج2، ص389 و نهج البلاغه، خطبه66. 6- نهج البلاغه خطبه124؛ وقعة صفين ص235. 7- سوره هود، آيه38. 8- سوره هود، آيه37. 9- سوره طور، آيه48. 10- وسائل الشيعه، كتاب الجهاد ، ابواب الجهاد العدو و ما يناسب، باب 13، ح1 ، ج15، ص50. (چاپ آل البيت). 11- ر.ك : نقش رهبري در نظام اسلامي، تعليم نويسنده در مجموعه مقالات كثير امام و عاشورا. 12- سوره انفال، آيه15 و 16. 13- عيون اخبار الرضا، ج2، ص92؛ تفسير نورالثقلين، ج2، ص138، ح36. 14- تفسير نور الثقلين، ج2، ص139.